باز هم منظور این نیست که رایانه با کسی
شوخی کند؛ این است که بفهمد این و آن حرف معنایی مجازی و ثانوی هم دارد یا
نه، و اگر دارد چیست: شوخی صِرف یا تهدید جدی؟
سال ۲۰۱۳ پسر
جوانی در تگزاس در بگومگوی آنلاین بر سر بازی کامپیوتری
خشنی در پاسخ به رفقایش که او را دیوانه و
خل خطاب کردند
نوشت ”آره تو راس میگی، من
قاطی کردم میخوام برم یه مدرسه رو به تیر ببندم قلب بچهها رو در بیارم
گرمگرم بخورم.“
گرچه ته کامنت
علامت شوخی و خنده گذاشت، خانمی در کانادا آن را دید و به پلیس
شهر آستین
خبر داد این شخص در نزدیکی مدرسه زندگی میکند. جوان به اتهام تهدید
تروریستی بازداشت شد.
آن
قضیه باید خیلی زود فیصله یافته باشد اما پرسش باقی است: در غربالکردن سیل صدها میلیون نامهٔ الکترونیک و پیام تلفنی، کامپیوترهای
امنیتی چگونه تشخیص دهند کی فقط شوخی میکند و کی دنبال برنامهای است؟ پرسشی چنان جدی که دمودستگاه پلیس مخفی آمریکا ایجاد نرمافزاری برای
تشخیص طعنه به مسابقه گذاشت.
پیش از نوشتن
برنامهٔ کامپیوتری باید دید مغز خود انسان چگونه بار طعنه را
پشت حرف معمولی
تشخیص میدهد.
جملههایی از قبیل
’عین دبیر ریاضی ماست‘ و ’اون خانم عین همسایهٔ مامانم ایناس‘ در
صحبت روزمره شنیده میشود و معمولاً معنایی
خلاف ظاهر کلام در پسوپشت ندارد حتی اگر
دبیر ریاضی یا همسایه
نزد گوینده محبوبیتی نداشته باشند. اما وقتی زیر مطلبی با عنوان ”تا
به حال نقش چند ملکه بازی کردهام“
بینندهٔ سایت
نظر میگذارد ”چقدم شبیه ملکه
هستی شما“، ۱)
مغز
ما از این جمله
چه میفهمد؟
۲) انسان به کامپیوتر یاد بدهد
جمله را بر پایهٔ چه قاعده و
با چه مکانیسمی چگونه آنالیز کند؟
یا این یکی
را که
فاجعهٔ مطلق است: خانمی که پس از کلی خرج و مدتها زحمت توانسته مقداری
قابل توجه وزن کم کند در
نخستین مهمانی پساموفقیت از بهاصطلاح دوست قدیمیاش میشنود ’عزیزم ماه شدی. یه پرده که چاق
میشی
خیلی خوشکلتری.‘
در نمونهٔ اول، حتی بدون توجه به زیباییشناسی
در سینما و تئاتر و لحن فرد مورد بحث
و تصور او از خودش و غیره، در اظهار نظر بیننده ترفندی زبانی نهفته
است. جملهٔ ’شما چقدر شبیه
فرح
هستید‘ میتواند
تشبیه صادقانه یا فقط التفات بانونوازانه باشد. همین جمله با تغییر توالی کلمات و افزودن یک ’هم‘ چیز
دیگری شود: ’چقدرهم شما شبیه
فرح هستید‘ و افزودن یک ’که‘ دارت
را زهرآگینتر میکند: ’چقدرهم که شبیه
فرح هستین شما.‘
غلبهٔ قاطع شمار موافقان نظر بر مخالفان
آن، بیش از ده به یک،
میتواند شاهدی باشد بر این که قالب زبانی مورد نظر
کاملاً جا افتاده است. بعید است مخالفان نظر پیام را نگرفته
باشند، منتها با چنین قضاوتی موافق نیستند.
در مورد دوم، قالبی زبانی برای تشخیص طعنه
وجود ندارد و
معیار صداقت
یا موذیگری گوینده در ذهن ناظر است. امکان دارد
بیخبر از میلیونها خرج
و زحمت مخاطب، تشخیصش واقعاً این
باشد که طرفْ وزن اضافه کرده،
اما تیزی دارت زهرآگین پشت این حرف هم کموبیش پیداست: وقتی وزن کم میکنی
بیریختتر میشوی.
|