دوپینگ، تفاوت فرهنگها و ورقه‌های کالباس

ورزشکاران ایران هم در لیست سیاه محرومیتها جایی دائمی برای خود می‌یابند و به رأس آن نزدیک‌تر می‌شوند.

 

از جمله موارد بسیار، پس از سقوط هواپیمایی ایرانی که به خارج می‌رفت فاش شد سازمان تربیت بدنی ایران مدارک شناسایی جعلی دست مسافرانی داده تا ورزشکارانی در ردهٔ‌ سنی ِ پائین‌تر مسابقه بدهند.  در موردی دیگر، طفلک ورزشکارهای محجّبهٔ ایرانی که قرار است نگاه ناپاک به آنها نیفتد در دنیا انگشت‌نما شده‌اند.

 

در همین حیص‌وبیص،‌ رژیم مقدس را قدرتهای بزرگ جهان مثل سالامی و کالباس لایه‌لایه می‌بـُرند تا یا کمپلت برود، یا دست از برخی برنامه‌ها بردارد.  اما در داخل اعلام می‌شود از دست‌ رفتن لایه‌های نازک مهم نیست، بحمدالله هنوز یک وجب کالباس باقی مانده.  شاید راست بگویند.  درهرحال شب دراز است.

 

تازگی پس از محرومیت چند ورزشکار ایرانی به سبب مصرف مواد نیروزا،‌ در ایران گفته‌اند فرهنگ مصرف مواد غیر از سایر دنیاست و، به این سبب، تقبیح عادات مربوط به حال‌کردن آسان نیست.  نزد افکار عمومی بسیاری جاها، مصرف مواد نیروزا یا کلاً هر ماده‌ای بدون تجویز پزشک بد است.  در ایران بی‌خیال؛‌ بزن روشن شی.

 

در برخی جوامع، کوکائین مادهٔ تفریح متنعّمان، و امثال هروئین مال فقراست.  معمولاً ذکر چندانی از طبقهٔ میانه نیست.  آدمهای میانحال کمتر وارد چنین کارهایی می‌شوند.

 

و یک آمریکایی متخصص زبان و ادبیات فارسی در کتابش می‌نویسد شاعر در ایران همان جایگاهی را دارد که ورزشکار در جامعهٔ‌ آمریکا.

 

دو پاراگراف بالا را که با هم ترکیب کنیم نتیجه می‌گیریم در ایران ورزشکارها را هم ممکن است به اندازهٔ شاعرها و دکترمهندس‌ها و بازاریها و سایرین بتوان پای بساط تریاک یافت.

 

کاظم سامی، وزیر (بعداً مقتول) بهداری سال 58 در دیداری با امام راحل کوشید فتوای صریح حرمت مواد مخدر بگیرد، اما ایشان از اندرزهای کلی فراتر نرفت.

 

آیت‌الله گوشی دستش بود تحریم مصرف مواد به حرف آسان‌تر می‌آید تا به عمل.  و قاچاق تریاک یک حرف است، کشیدن آن حرفی دیگر.  حرام‌کردن آنچه قرنها شرعاً حلال بوده یعنی بدعت در دین.

 

بسیاری متدیّنین و بازاریها بساط تدخین تنها بزمی است که می‌شناسند.  چنانچه مرجع تقلیدی حرفی علیه فعالیت فرهنگی آنها بزند، شیوهٔ زندگی‌شان را عوض نمی‌کنند، بلکه پشت سرش نماز نمی‌خوانند و خیلی راحت وجوهات را به کسی می‌دهند که اهل بدعت نباشد و حرف از خودش ‌درنیاورد.

 

اگر مصرف موادی که نامشان تابلوست شرعاً گناه و اخلاقاً عیب نباشد، قرص یا شربتی با یک نام ناآشنای تجارتی حتماً نیست.  

 

بساط‌الملوک ملوک‌البساط.  اسدالله علم در یادداشت‌های روزانه‌اش می‌نویسد دولـّو، یکی از پاهای قمار شاه، به اعلیحضرت توصیه کرد روزی چند بست بزنند.  عـَلـَم با غیظ می‌افزاید چطور ممکن است در مملکتی که قاچاقچی مواد مخدر را اعدام می‌کنند پادشاه مملکت اهل دود و دَم باشد؟

 

بی‌سبب نیست ایران قطب تجارت مواد و حال‌کردن در جهان شده و حکومتهای درگیر خصومت یا رقابت با جمهوری اسلامی می‌دانند این توبمیری از آن تو بمیری‌ها نیست و در این مورد خاص، نتیجهٔ دوستی یا دشمنی‌ با ایرانیهای اهل حال یکی است: آلوده‌ات می‌کنند.

 

عربها که ایرانی‌جماعت را اساساً مسلمان نمی‌دانند با حیرت و انزجار می‌بینند در رودهٔ بزرگشان بسته‌های مواد مخدر انبار می‌کنند تا محتویات بسته‌ها را پس از تخلیه در دهانشان بگذارند ـــــ این بار بدون روکش.

 

دوستی تعریف می‌کرد سال ۵۶ چند تن از خویشانش، زمیندار و نظامی بازنشسته، سوئیتی در هتلی در رم گرفتند، کف حمام آن قالیچه پهن کردند و بساط تریاک راه انداختند.  وقتی متوجه شدند مواد ته‌ می‌کشد، یکی‌شان تاکسی گرفت، به فرودگاه داوینچی رفت،‌ پرواز به تهران، به شیراز، به کازرون، مسقط‌الرأس حضرات اهل حال، چند لول سناتوری اعلا تهیه، بازگشت پیروزمندانه به مجلس اُنس در رم.  هنوز قدری در نعلبکی باقی بود که پیک خوش‌خبر با دست پـُر باز آمد.

 

جای تعجب نیست مقام ورزش ایران بگوید برای این حرف که مواد نیروزا بد است در این مملکت گوش شنوا وجود ندارد.  و اینکه ایرانی اهل حال و زرنگ و لافزن نخواهد باور کند در خارجه طیف‌نگارهایی ساخته‌اند که بقایای مولکول مواد را در خون ثبت می‌کند، تا چه رسد به مثقال و گرم و سی‌سی.  

اول مرداد ٩۰

 

فهرست مشاهدات

 

 

صفحۀ‌‌‌ اول    كتاب   مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب   سرمقاله‌ها

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.