نه جان شما، اول جنابعالی
ایرج میرزا
در انتقاد از عادت هموطنانش به تعارف مصرّانه هنگام گذر از در، سرود:
یا
رب این عادت چه میباشد که اهل مُلک ما
گاه بیرونرفتن از مجلس ز در رَم میکنند
و
نتیجه گرفت:
نام
این رَم را چو نادانان ادب بنهادهاند
بـیشتر از صاحبان سیم و زر رَم میکنند
از برای رنجبر رَم مطلقاً معمول نیسـت
تا توانند از برای گنجور رَم میکنند
اما اگر تقدّم در
عبور از
در به معنی نجات از خطر مرگ باشد چطور؟ باز هم رَم میکنند؟
بخشی از تأمل نویسندهای
بریتانیایی در این معنی را نگارنده سال 78 در شمارهٔ هفتم نشریهٔ لوح
چاپ کرد:
آموزش رفتار صحيح (و طبقاتى) در مهلكه
جيانگ زِمين، رئيس جمهوری چين، دربارهٔ تایتانیک
(که بالای فهرست پرفروشترینهای تاریخ سینماست و تا ژوئن 1999 بیش از ده
برابر هزینهٔ ساختش فروش کرده) گفته است
این فیلم حكايت نبرد ِ طبقاتى است و در آن،
“مسافران درجه سه (پرولتاريا) دليرانه با كاركنان كشتى (عُمَال فرومايه و
سگهاى دستآموز سرمايهدارى) مىرزمند.”
در بيانيهاى كه در پكن منتشر شد، رئيس جمهوری “تصوير صريح فيلم از رابطهٔ
پول و عشق، و فقير و غنى” را ستود و هموطنانش را ترغيب كرد آن را ببينند.
فرانسويها هم تايتانيک
را از جنبهاى سياسى ديدند. سرژ ژولى، سردبير روزنامهٔ ليبراسيون،
نوشت: “موضوع اين فيلم نه غرقشدن يک كشتى مشهور، بلكه خودكشى جامعهاى است
طبقانى در ميان اقيانوس اطلس.”
مطبوعات آلمان، به نوشتهٔ
روزنامهٔ نيويورک تايمز، “در سرمقالههايى تندوتيز و بىمطايبه ...
از اين فيلم بهعنوان نماد روح زمان ِ هگلى و تمثيلى كه فاجعه را براى همه
مجسم مىكند، نوعى اسطوره در دورهاى پر از چيزهاى پيشپاافتاده، شمايلى
قديسانه در پايان تاريخ” حرف زدند. آندرهآس كيلب، منتقد فرهنگى روزنامهٔ
دى زايت، نوشت كليد جاذبهٔ فيلم در نمايش “یکپارچگیِ ازدسترفته” است.
هانس ماگنوس انسنزبرگر در
نيويورک تايمز دوام اسطورهٔ تايتانيک را با فجايع زودگذر عصر
ما مقايسه كرد و پرسيد آيا اين تفاوت نشانگر آن نيست كه ما درک صحيح خويش
از تاريخ را از دست مىدهيم؟
يكى از سؤالهايى كه فيلم
تايتانيک در ذهن ما ايجاد مىكند اين است: ما تماشاگران امروزى بر
عرشهٔ كشتى در حال غرقى در دريايى سرد، كه قايق نجات كافى ندارد، چگونه
رفتار مىكرديم؟ بدتر از آن آدمها، بهتر، يا مثل آنها؟
آن سؤال متضمن اين معنى
است كه ما مىدانيم آن آدمها چگونه رفتار كردند و آنچه در فيلم مىبينيم
دقيق است. پاسخ چنين پرسشی را مشكل بتوان دانست. شايد آن ویولننواز و
اركسترش به نواختن ادامه دادند چون مىدانستند از اين تقدير مرگبار گريزى
نيست. شايد بسيار پيش از پايان كار، سازهايشان را ول كردند و كوشيدند از
صندليهاى عرشه يا هر چيز ديگرى كه شناور بماند بهعنوان قايق نجات استفاده
كنند. واقعيت اين است كه هر هشت تن آنها مُردند و بسيارى از كسانى كه زنده
ماندند از آنها سپاسگزار بودند. و در مورد رفتار خوب ـــ خوب بهاين معنى
كه مردها كنار ايستادند و گذاشتند زنها و بچهها سوار قايقها شوند ـــ
گواهان بسيارى شهادت دادهاند و يک آمار جالب هم دربارهٔ درصد مسافران
نجاتيافتهٔ تايتانيک حسب سن، جنس و درجهٔ بليت در دست است.
نتیجهٔ گزارش هيئت تحقيق
وزارت بازرگانى بريتانيا:
از درجه يک کشتی: 34 درصد
مردان، 97 درصد زنان، 100 درصد كودكان نجات يافتند.
از درجه دو: هشت درصد
مردان، 84 درصد زنان، 100
درصد كودكان نجات يافتند.
از درجه سه: 12 درصد
مردان، 55 درصد زنان، 30 درصد كودكان نجات يافتند.
مقايسهٔ معمول بين درصد
بچههاى درجه يک تا سه، يا مردان درجه يک با بچههاى درجه سه است. بنا به
اصل انصاف و قاعدهٔ مقدمدانستن زنها و بچهها، اين شرمآور است. اما آمار
جالب را، با توجه به 'رفتار صحيح`، در شمار مردان نجاتيافتهٔ درجه دو
مىتوان ديد: هشت درصد.
برخلاف افراد درجه سه،
اين مردان راحت و سريع به قايقهاى نجات دسترسى داشتند و، با اين همه، از
160 نفر آنها تنها سيزده
تن نجات يافتند.
آيا مىتوان گفت مردان
اين بخش از كشتى تايتانيک كه عمدتاً از بازرگانان و افراد صاحب
مشاغل تخصصى در طبقات ميانحالِ بريتانيا و آمريكاى شمالى بودند بيش از
مردان طبقات فرادست و فرودست خويش نجيبانه و بردبارانه رفتار كردند؟ چنين
طبقهاى شايد قهرمانانه يا احمقانه رفتار كرده باشد، اما مشكل بتوان انكار
كرد طرز فكرى و طرز سلوكى بايد بر رفتار اين آدمها و بر ویولنزنشان تأثير
گذشته باشد، و رفتارشان در آن مهلكه متفاوت از ديگران بود.
يان جک،
سردبیر فصلنامهٔ گرانتا
چاپ لندن
شمارهٔ 67
پائيز 1999 با مضمون
Women and Children First (عنوان اصلی مطلب 28 صفحهای:
Leonardo's Grave ).
22 فروردین 91
فهرست مشاهدات
|