كدام دانشگاه آزاد؟
در حالى كه قانون اساسى مىگويد تحصيل
رايگان است، چنانچه كسانى با پرداخت وجه از خدماتى بهتر و بيشتر برخوردار
شوند قانون را نقض كردهاند؟ سالهاست بحث در تفسير اين مادّه ادامه دارد.
نتيجۀ بحث هرچه باشد، دستكم در يك مورد پرداخت هزينۀ اضافى لزوماً به معنى
خدمات بهتر و بيشتر نبوده است.
دانشگاه آزاد پديدهاى است كه وجودش ضرورت دارد اما قرار نبود به اين شكل
در آيد. اين دانشگاه اوايل دهۀ 1350 با همان الگوى رايج جهانى ايجاد شد:
امكان كسب مهارت در يك زمينۀ محدود بى توجه به رشتههاى مرتبط و بىچشمداشت
مدرك. براى مثال، مدير كارخانۀ آلومينيومسازى بايد در حيطۀ كار با اين فلز
كاملاً وارد باشد، اما نه فرصت دارد و نه نيازى احساس مىكند كه مانند
دانشجوى دانشگاه درسهايى مختلف و متنوع بخواند، و جز مهارت در اجراى
وظيفهاش به مدركى نياز ندارد. دانشگاه آزاد، در الگوى اصلى، نياز چنين
افرادى را بر مىآورْد.
در سال 1361 تصميم گرفتند اين مؤسسه را تبديل به دانشگاهى كنند همانند
دانشگاههاى متعارف. ناظرانى بر اين عقيدهاند كه خواسته بودند حزب بزنند
اما وقتى كار پيش نرفت، اموال و املاكى را كه براى اين كار نشان كرده بودند
به زخم دانشگاه زدند تا بعد چه پيش آيد.
دانشگاه آزاد، از نوع اصلى، مىتوانست به بسيارى از متقاضيان، از جمله در
دستگاه دولت، مهارتهاى لازمۀ شغلشان را بياموزد تا نيازى به اين همه
دكتراى دولتى نباشد. يك تحول غريب ديگر اين بود كه دانشگاه آزاد اسلامى از
قلمرو متعارف خويش پا بسيار فراتر گذاشت و دست به تأسيس دانشكدۀ پزشكى زد
ـــــ آن هم نه يكىدوتا، بلكه در سراسر مملكت. منتقدانى مىگويند در
جاهايى از مملكت كه دبيرستان دخترانه هنوز دبير فيزيك ندارد، دانشگاه آزاد
درجۀ فوقليسانس و حتى دكترا مىدهد.
اما دانشگاه داراى چندين جنبه است. يكى صِرف حضور در يك مؤسسه آموزش عالى
است. با چنين شمارى بزرگ از دختران و پسران جوان، بايد مؤسسهاى به شكل
كالج در غرب وجود داشته باشد تا فارغالتحصيلهاى دبيرستان با سطوحى بالاتر
از متون و علوم آشنا شوند. اين در درجۀ دوم اهميت است كه فارغالتحصيل زبان
خارجى آيا واقعاً مترجم و مدرس آن زبان مىشود، يا بعدا از اين راه نان مي
خورد يا نه. مهم اين است كه چنين فردى، به بركت حضور در مؤسسۀ آموزش عالى،
مىتواند پدر يا مادرى بهتر و شهروندى مترقىتر باشد. از اين نظر، مىتوان
گفت دانشگاه آزاد بخشى از آن وظيفۀ اصلى خويش را بهعنوان محيطى براى
ارتقاى شخصيت و گسترش بينش جوانان انجام مىدهد.
از ديد اقتصادى، بهاى مسكن در ايران كمتر از كشورهاى صنعتى نيست و انواع
مشابه خودرو حتماً گرانتر است. پس هزينۀ تحصيل در كالج مشكل بتواند خيلى
كمتر باشد. دانشگاههاى دولتى تاكنون از بودجۀ جارى كشور كمك هزينه
مىگرفتهاند و همين سبب مىشود دانشجوى دانشگاه آزاد احساس اجحاف كند. اما
در چند سال گذشته بودجۀ وزارت علوم هم تحت فشار بوده است، تا بدان حد كه به
دانشگاهها گفتهاند بكوشند خودكفا شوند. نخستين راهى كه براى كسب درآمد به
نظر رسيد پذيرش دانشجو خارج از مقررات آزمون سراسرى بود، طرحى كه در
دانشگاهها اعتراض برانگيخت. درهرحال، با توجه به چنين محدوديتى، پيش از
اعمال فشار بر دانشگاه آزاد براى تعديل شهريه، بايد تدابيرى انديشيد كه سطح
پرداختها و خدمات در دانشگاههاى دولتى دستكم ثابت بماند تا بعد بتوان
استدلال كرد كه دانشگاه آزاد گران حساب مىكند.
البته خود دانشگاه آزاد از جنجال رويگردان به نظر نمىرسد. چند سال پيش
وعدۀ برداشتن كنكور از سوى همين دانشگاه مطرح شد ـــــ حرفى كه به اعتبار
آن بهعنوان بنگاهى علمى لطمه زد زيرا اهل نظر وقتى پرسيدند «بر پايۀ چه
قاعدهاى؟» جوابى نگرفتند. در خود آن دانشگاه هم نشانهاى از جدىبودن اين
حرف ديده نشد.
آنچه مىتواند بهعنوان برنامۀ جامع از سوى دولت مطرح شود، اول، ادامۀ طرح
انتخاب نامزدهاى رياست دانشگاه از سوى اعضاى هيئت علمى است كه چند سال پيش
در وزارت علوم روى كاغذ آمد. دوم، تفكيك دانشكدههاى پزشكى از وزارت بهداشت
و الحاق مجدد آنها به وزارت علوم است. مصطفى معين در جريان نهمين انتخابات
رياست جمهورى به ضرورت اين اقدام اشاره كرد. ظاهراً شمارى اندك متوجه معنى
اين حرف شدند، و از ميان آنها شمارى حتى اندكتر آن را جدّى گرفتند.
درهرحال، اصلاح دانشگاه آزاد نيازمند دستكشيدن آن از كارى مانند تربيت
پزشك است، آن هم پزشكانى كه شغلى انتظارشان را نمىكشد. سوم، جايگاه قانونى
ِ دانشگاه آزاد بايد اساساً مشخص شود. اگر خصوصى است، بايد تكليف اموال آن
را معين كرد و به دانشگاههاى بهاصطلاح غيرانتفاعى ديگر هم ميدان داد. و
اگر دولتى است بايد زير نظر وزارت علوم باشد.
اين واقعيت دارد كه هزينۀ دانشگاه آزاد رمق خانوادههاى بسيارى را مىگيرد
و تا قِران آخر را از دستشان در مىآورد. اما تمركز نورافكنهاى تبليغاتى
بر موضوعى چنين هيجانانگيز به تنهايى كافى نيست. اگر قرار بر اصلاح نظام
آموزش عالى است، بايد اول چاه را كند. هر تغييرى در دانشگاه آزاد بايد از
طريق قانون موجود يا وضع قانون جديد انجام گيرد، نه صرفاً با چنگانداختن
بر اموال فراوان آن. در غير اين صورت، شائبۀ خرابكردن اين دسته و كلهپا
كردنِ آن گروه، به قصد تصرف مواضع استراتژيك و دارايىها، بر ادعاهاى
قانونمدارانه سايه خواهد انداخت. و مىبينيم كه از سر و صداى آتشبار
تبليغات منفى بر سازمان سنجش عمدتاً چنين شائبهاى بر مىخيزد.
در چنين اوضاع و احوالى، به دانشجو اندرز مي دهند كه سياسىكار نباشد.
مرشدهايى كه مدام با تأكيد مىگويند «انف» كاش مىگفتند الف را بايد چگونه
تلفظ كرد.
* سرمقالۀ شرق، 8 دي 1384
|