از سرچشمه به دريا
و بازگشت جانفرسا از دريا به سرچشمهها
منوچهر آتشى
يك ماه و اندى ديگر هفتاد
و دو ساله مىشوم. براى بازگشت به سالهاى اوليه
كودكى و دوران مكتب و مدرسه بايد از كوه و كمر اين سالها بالا رفت ــــ
حالا كه در سرازيرى كامل هستيم. در توجيه اين تعبير، ماجرايى نقل كنم كه هم
بىربط به چنان بازگشتى نيست و هم با شيوه و سياق شعرى و روحيه فرهنگى و
سير و سلوك من مناسبت دارد.
در سال 1372 (1993 ميلادى) كه براى سخنرانى در كنفرانس سيِرا و چند ايالت
ديگر به آمريكا دعوت شده بودم، يك روز ميزبانم احمد كريمى حكاك، استاد
دانشگاه واشنگتن، در شهر سياتل مرا به ديدن آن شهر دريايى برد. يك منظره را
كه كار دست آدمى براى يارى به طبيعت، و شايد براى تفريح جهانگردان بود از
همه جالبتر ديدم.
بر قسمت فرودين رودخانهاى، نزديك دريا، تونل يا كانال سرپوشيدهاى
ساختهاند كه ديواره سمت رودخانه آن شيشهاى است. اين ابتكار را به اين
منظور كردهاند كه مردم بيايند و سفر بازگشت ماهىهاى آزاد به سرچشمههاى
زادگاه خود به منظور تخمريزى و زايش فرزندان تازه را تماشا كنند. از يك
منظر يا تعبير، تماشايى وحشتناك بود. ماهىِ آزادى ــــ از هزارها ــــ را
مىديدى كه با تقلايى كه از كمتر موجودى ساخته است بىوقفه باله مىزند و
برخلاف جريان آب شنا مىكند. و چه شنايى! اگر يك ساعت، يا خيلى بيشتر، هم
مىماندى نمىتوانستى ميلىمترهايى را كه ماهى طى مىكند حس كنى. يعنى در
طول اين مدت فكر مىكردى انگار ماهى سر جايش است و هيچ پيشرفتى نكرده. اما
او به همين صورت و بى هيچ استراحتى به سفرش ادامه مىدهد. و تازه در
ارتفاعات بالاتر ــــ كه در فيلمها ديدهايم ــــ از آبشارها هم صعود
مىكند و مىگذرد و سرانجام بعد از ماهها به آنجا كه زاده شده و مقصدش است
مىرسد. شگفت اينكه پس از آن رنج و مشقت و تخمريزى مىميرد يا آب او را در
سرازيرى مىاندازد، كه در اين صورت يا خوراك جانوران و ماهيان ديگر مىشود
يا با درصدى اندك از اميد، دوباره به دريا مىرسد تا صيد صيادان شود.
در برابر اين منظره كه پيشتر هم از آن خبر داشتم نتوانستهام به چراى خود
پاسخ دهم. ميلياردها ماهى در درياها، درياچهها و رودها زندگى و توليد مثل
مىكنند و همانجا مىزيند و مىميرند يا صيد مىشوند. ماهى آزاد چرا چنان
راهى در پيش مىگيرد؟ يك چراى ديگر هم براى من در اين سالها پيش آمده: ماهى
آزاد پرورشى كه در آبگير و حوضچههاى ساختگى زندگى و توليد مثل مىكند و از
آن سفر زيبا و پرمشقّت محروم مىماند چه وضع و حالى دارد؟ آيا انسان به او
كمك كرده است يا ظلم؟ نمىدانم.
حالا اين ماهى آزاد (آزاد؟) پير كه من باشم مىكوشم، و هميشه كوشيدهام، به
سرچشمههاى زادگاهم برگردم تا دريابم چگونه و چرا به تقدير امروزم دچار
شدهام. |