تحولات ایران معاصر كلاً، به گفتۀ سعدی، از این قرار است:
وقتی افتاد فتنهای در شام
هر يك از گوشهای فرا رفتند
روستازادگان دانشمند
به وزیری ِ پادشا رفتند
پسران وزیر ناقص عقل
به گدایی به روستا رفتند
روستازادگانی با پسزمینۀ كمرنگ اخلاق لیبرال به جایگاه حاكمانی رسیدهاند
كه همواره حتی لیبرالتر بودهاند. اما به
حكم وظیفه باید اخلاقیات خردهفرهنگ بازارـ حوزه را بهعنوان اصول مقدس
در كلۀ جماعت بكوبند. شخصیت انسان متعارف چه
بسا در نتیجۀ چنین جهش سریع و پرتناقضی جـِر بخورد.
فرمود خدایا مرا میازمای. ليكن اینان آزموده
میشوند پس آزمودهشدنی. تمام دعوا بر سر
انواعی از مایعات و خدماتی است در حیطۀ هورمون و عواطف. نخستین
قـُـلـُپهای دزدكیِ اسكاچ ِ اصل در سر و در جگر صاحبمنصب ِ خداجو آتش
میافكند و خرمن تقوا را خاكستر میكند. و
نخستین تجربۀ مصاحبت با بانوی دردآشنای كارشناس كاهش اضطراب، او را به فكر
میاندازد كه شاید به شیطان فرصت عادلانۀ دفاع از نظراتش داده نشده باشد، و
بعید است روانپزشكان متد این طبیب ِ درد را تأیید نكنند و بگویند فرد حتماً
باید با خوردن آرامبخش به خواب رود. و با
عطار نيشابوری همآواز میشود:
تا كی از تزویر باشم رهنمای
تا كی از پندار باشم خودپرست؟
پردۀ پندار میباید درید
توبۀ تزویر می باید شكست
وقت آن آمد كه دستی بر زنم
چند خواهم بود آخر پای بست
در دو دهۀ گذشته فضاحت عظمای چند محتسب مقتدر (كه حافظ شیراز از ترس آنها
در پستو قایم میشد) حتی به جراید ارزشی هم كشیده است، چرا كه هیچ مطلبی تا
این حد خواننده ندارد. جامدات دخانی هم كه
شرعاً حرام نیست میتواند رونقافزای بزم باشد (تكه فیلمی كه یك مداح را در
محفل تدخین نشان میداد بیشتر به سبب حضور بانویی وسیعاً مكشوفه اسباب حرف
شد تا آنچه بخشی از فرهنگ آریاییـاسلامی است). هر
جنگجویی بالاخره حق دارد دمی بیاساید زین حجاب جسمانی. |