قدری هم ترميم، مزاحمت. . .
1. با توجه به
تذكر بلاگرهايی كه ميل دارند خوانندگانشان را به يك يادداشت كوتاه
مشخص در بخش مشاهدات اين سايت ارجاع دهند، سرانجام مجالی برای
تنظيم و تفكيك آنها فراهم شد. با پوزش و سپاس از
اين خوانندگان، اينك میتوان از پائين همين ستون به فهرست سالاﻧﮤ
يادداشتهای كوتاه رفت و برای قطعاتی كه پس از مدتی از اين ﺻﻔﺤه
خارج میشود پيوند مستقيم و مستقل جايگزين كرد. دستانداز و
بنبستهای احتمالی را لطفاً اطلاع دهيد.
2. خوانندهای بدون
ذكر نام خويش، از
جمله، تذكر میدهد لينك اين
مطلب
قطع است.
نه از روزنامهای كه آن مقاله را منتشر كرد نشان مانده، نه از
سايت آن و نه از سايتبان. تا پيداشدن اصل متن ارسالی
نگارنده به روزنامه، عجالتاً با كمك ايشان از بقايای فايل میتوان اين را سر هم كرد.
3.
تازگی نه تنها
سايت روزناﻣﮤ
نيويورك تايمز ممنوعالملاقات است بلكه
نشريهای عمدتاً
ادبی در معرفی و نقد
كتاب كه همان مؤسسه منتشر میكند
(”با استناد به قانون جرايم رايانهای“) فيلتر شده.
اما روزناﻣﮤ
واشينگتن پست مغضوب نيست. با اين
حساب، اسم شهر نيويورك را قلف كردهاند. چرا؟ شايد چون
سازمان ملل در آن واقع شده و ما بناست يك سازمان ملل صحيح برای
جهانيان درست كنيم. شايد هم دليلی نداشته باشد، كشكی اتفاق
افتاده و هرگز كسی به گردن نگيرد.
درهرحال، يكی كه
دستش به
ضريح میرسد به مسئولين عرض كند: نفرماييد اين
كارها را برادران؛ والله در چشم خلق و نزد خالق خوبيـّت ندارد.
. . . و تخريب
در آلمان ميان اهل معماری بحث در
گرفته است كه با غرﻓﮤ هنر آن كشور در ونيز چه بايد كرد.
ساختمان را در زمان رايش سوم ساختند و هيتلر و موسولينی در آن
ديدار كردند. كسانی از اهل نظر میگويند بايد خرابش كرد و چيز
بهتری به جای آن ساخت. كسانی میگويند تخريب بنا به اين
گناه كه به فرمان آدمهای بد ساخته شد خود بدترين گناه و بلكه جرم
است.
ظاهراً دو موضوع خلط شده: 1) اينكه
به دستور آدمهای بسيار بد ساخته شده؛ 2) اينكه ساختمان بسيار
زشتی است. اما بد از نظر كی، و زشت در چشم كی؟
ساختمان مورد بحث (عكس
را بزرگ كنيد) میتواند هر جای ايران باشد. تقريباً تمام
نماهای عهد رضاشاه همين شكلیاند: ستونهای گـَتوگنده و از نظر فنی
نالازم، ديوارهايی بدون پنجره در سطح هيكل انسان و
پنجرههايی كه انگار از آن بالا آدمها را زير نظر دارند، و درهايی
بلند و باريك به قصد خاضعكردن كسی كه قرار است از چهارچوب تنگ
آنها عبور كند. چه در ايران و چه در آلمان و ايتاليا، چنين
ساختمانهايی قرار بود احياكنندﮤ مجد و عظمت باستان باشند، و عظمت
ديرين همه جا يك جور است.
اگر در ايران قرار بود برای حفظ يا
تخريب چنين بنای مرخرفی رأی بدهم، از بيم بنای مزخرفتری كه
تقريباً يقين دارم به جای آن ساخته میشود میگفتم بماند.
همين جوری است كه آدم يك روز نگاه میكند
میبيند از ترس چاله به چاه شوخیشوخی محافظهكار و بلكه مرتجع شده.
16 تير 89
يادداشتهای 87
يادداشتهای
88
يادداشتهای
89
|