فرمودند "شخصاً"؟
پاپ بندیکت
شانزدهم در جلد دوم از کتابش دربارهٔ عیسای ناصری، که تازگی
انتشار یافته، نوشته است او را یهودیها نکشتند.
پیشینهٔ
اعلام برائت به سال 1965 برمیگردد که واتیکان اعلام کرد یهودیان جمعاً
بار مسئولیت مصلوبکردن عیسی
مسیح را به گردن ندارند.
حرف
معقولی است. هیچ قوم و ملتی مسئولیت کارهای کرده یا نکردهٔ نیاکانش
را به دوش نمیکشد. گرچه میتوان شماری بزرگ از مردم یک عصر
را اخلاقاً مقصر دانست و ممکن است جمعی کثیر بهاتفاق برای واقعهای احساس گناه
کنند، اعلام جرم و لاجرم تنبیه دستهجمعی خلاف عقل انسان جدید و رویهٔ نوین
قضایی در جهان امروز است، تا چه رسد یقهٔ
معاصرانی را بگیریم که پدران شما پدر ما را
در عهد بوق کشتند.
اما
اینکه از پاپ نقل شده
"شخصا اعتقاد دارم
یهوديان مسيح را به قتل نرساندند" جای حرف دارد.
مبنای اعتقاد مؤمن قاعدتاً همان مطالبی است که در متون مقدس مورد احترامش
آمده. اگر هر چهار انجیل میگویند این طور، خوب پس لابد این طور، و
جایی برای شخصاً اعتقاد دارم و شخصاً اعتقاد ندارم نمیماند.
البته شخص میتواند بحث کند
که از متون برداشتی
متفاوت دارد. اما کدام متون؟ جز آنچه آبای کلیسا
چندصد سال پس از واقعهٔ مورد بحث در واتیکان در این باره
فراهم کردند متنی
وجود ندارد که بتوان به
استنباط از آنها پرداخت. و مبنای متون کلیسا در
این باره چه بود؟
در نوشتههای
پلوتارک،
مورخ یونانیـ رمی که از سال 46 تا 120 میزیست، نه نامی از
عیسی یا مسیح دیده میشود و نه حتی
ذکری از
پونتیوس پیلات (یا پیلاطس). قصهٔ دستشستن پیلات، حکمران رومی
محل، و تسلیمشدنش به غوغای یهودیهایی که مرگ پسر خدا را میخواستند فقط
میتواند پس از توقف تعقیب و آزار مسیحیان در مرکز امپراتوری رم در قرن
چهارم، و برای خودشیرینی و مشتری جمعکردن سر هم شده باشد.
بهترین اثر در این باره در
فارسی، مفهوم انجیلها، ترجمهٔ محمد قاضی از نوشتهٔ کری ولف
است که نشان میدهد کسانی که انجیل نوشتند اطلاعی از
سرزمینهای شرق دریای مدیترانه و
شیوهٔ زندگی مردمانش نداشتند
و خیالات بیپایهٔ تاریخی و جغرافیاییشان، حتی در یک متن واحد، سراسر
ابهام و تناقض است.
پیشینیان
پاپ، از جمله در واتیکان، متنهایی سر هم کردند
دائر بر اینکه برخی اشخاص سبب مرگ فردی شدند. اکنون بنا به مصلحت روز و
زیر فشار سنبههایی پر زور میگویند
نخیر،
نشدند. یهودیان
ــــ که داستانهای متون مقدس خودشان هم استناد تاریخی
چندانی ندارد ـــــ به قتل شخصی متهم میشدند، و حالا از آن
تبرئه میشوند، که هرگز اصل موجودیتش را قبول نداشتهاند.
اگر
چنین آدمی وجود داشت،
هویتش از نظر تاریخی تا حدی قابل ردیابی است و واقعاً مصلوب شد، چه کسانی این کار را کردند؟ خود رومیان،
یعنی پدران ایتالیاییهای
باعث و بانی واتیکان؟ این جوری که هم بدتر
است و هم خلاف متون درهم و برهم اناجیل.
تنها
آئین مذهبی جهان که
برای اشخاص و وقایعش
اسناد معتبر تاریخی
وجود دارد اسلام است.
اما، شگفتا، در این یکی بالازدن گوشهای از پردهٔ روی واقعیتها به معنی
غائلههای خونین و محشر صغرا در خیابانهاست. برای سایر آئینها
مدرکی تاریخی وجود ندارد. در این یکی، هویداکردن اسناد فراوانی که
وجود دارد ممکن است جرمی
باشد سزاوار مرگ.
هزارتوهای خیالات
و اوهام
بشر را انگار نهایتی نیست.
22 فروردین 90
فلـّينی و پاپ
گراهام گرين و پروندۀ
ضالّهنگارى در واتيكان
يادداشتهای 87
88
89
90
91
|