پاچهورمالیدهها
زمانی بچهها برای دبیر تعلیمات دینی مدرسه مضمون کوک کرده بودند که
به حضرت عباس قسم میخورَد خدا هست. و
تازگی پیشنمازی گفته "به
خدا قسم قيامتی وجود دارد."
تقدّم و
تأخر منطقی صغراکبرای استدلالها به جای خود. اما چنین سوگندهایی احتمال
دارد چه اثری بر مخاطب بگذارد؟
در
زمینهای دیگر با مضمون گذرگاه صراط اما بیارتباط به ماوراءالطبیعه،
اجازه نمیدهند قطارهایی که برای متروی تهران از خارج وارد شده از گمرک رد
شود. از زمان ایجاد نهاد گمرک در ایران هم سران هیئت حاکمه اتومبیل لوکس
و سایر تجملات بدون پرداخت عوارض قانونی و حقوق گمرکی وارد کشور
میکردهاند. امروز بگومگوها بسیار است که حتی کالای تجاری از منافذ
اسکلههای اختصاصی وارد میشود.
پس چرا
وسایلی صرفاً عامالمنفعه از سد پرسوراخپوراخ گمرک عبور نمیکند؟
یکی دیگر
از همین بوقبهدستها شرایط کنونی رژیم مقدس را به "سر گردنه" تشبیه
کرده. شاید منظورش پل صراط دنیوی بوده. درهرحال، رندانه مطایبه میکنند
یا نمونهای است از لغزش زبان که فروید معتقد بود لودهنده است؟
در تیارت
جاری در برابر ما، نبرد جانانهٔ پاچهورمالیدهها و اصولیون برای در
توبرهکردن حداکثر غنایم در حداقل زمان به اوجی هیجانانگیز میرسد. سد
کردن راه ورود قطار مترو برای باجگرفتن فقط نمونهٔ کوچک آن کشمکش است.
ظاهراً فرض را بر این میگذارند که در وانفسای یومالفاجعهٔ پیش رو، نه عمل
نیک بلکه فقط ارز معتبر به فریاد شخص خواهد رسید و هرچه بیشتر بهتر.
نتیجه
هرچه باشد بار دیگر اصلی قدیمی را مطرح میکند: آیا ملتهایی چندپاره مانند
ملت بزرگ ایران قادر به ادارهٔ خودشان نیستند و باید، خصوصاً در امور اداری
و مالی، مربّی و مستشار داشته باشند؟
در
نیرنگستان آریاییـاسلامی البته کسانی طوطیوار خواهند گفت مستشار ژاپنی و
هندی و بلژیکی و سوئدی و آمریکایی قادر به درک عظمت فکر و روح ما نیست.
قرار هم
نیست باشد. اما آیا خود طوطیان سخنگو قادرند حرفهای رندان حقپرست را به
زبان آدمیزاد ترجمه کنند و توضیح دهند چرا قطار مترو زیر آفتاب و باران در
محوطهٔ گمرک میپوسد و به سرمنزل مقصود نمیرسد؟
و اینکه آیا مسبّبان وضع فلاکتبار ایران ذرّهای به پل صراط اعتقاد دارند
و از نیمسوز آخرت میهراسند؟
7 اسفند 90
يادداشتهای 87
يادداشتهای
88
يادداشتهای
89
يادداشتهای
90
|