|
نخستين قدمها بهسوى نظام امتحان در حوزه
''مرحوم آيتاللَّه بروجردى و مرحوم امام با يكديگر اختلاف روش
داشتند... كمكم برخى مسائل پيش آمد كه اين اختلاف سليقه و روش خود
را بيشتر نشان داد. مثلاً در مورد چگونگى اداره حوزه قم دو تجربه از
حوزههاى ديگر علميه وجود داشت: يكى بر اساس رتبهبندىهاى علمى بود
و ديگرى مبتنى بر تأليف قلوب طلاّب. اما هيچيك بهطور كامل مورد
قبول مرحوم آيتاللَّه بروجردى نبود. طرح رتبهبندى طلاّب بر اساس
امتحان، نه بهطور ظنّى و نظرى، از سوى مرحوم امام و مرحوم اخوى
(آيتاللَّه حاج شيخ مرتضى حائرىيزدى) بهطور جدى پيگيرى شد. مسائلى
پيش آمد كه مخالفت آيتاللَّه بروجردى با اين طرح به كدورتى ميان
ايشان و مرحوم امام منجر شد.``
«گفتگو با دكتر مهدى حائرى يزدى»
آفتاب امروز، 6 مهر
1378
|
|
|
|
|
دادهها
نتايج
سرشمارى نفوس و مسكن 1365 و 1375 شمار دانشجويان و فارغالتحصيلان نظام آموزش
عالى سنتى كشور را زير عنوان كلىِ «حوزههاى علميه و علوم» ارائه داده است.
در سرشمارى 1365 ظاهراً براى اولين بار تعداد محصلان و جمعيت باسوادِ غيرمحصل
برحسب رشته تحصيلى ارائه شد. در آن سال، از جمعيت برخوردار
از سواد ششساله ابتدايى و بالاتر، 28,440 نفر داراى تحصيلات حوزوى بودند. اين
تعداد 22 0/ درصد از كل
جمعيت باسواد و 8 / 4 درصد از
جمعيت با سوادِ داراى تحصيلات عالى را تشكيل مىداد. در همان سال (1365)، 46843
نفر بهعنوان دانشجوى در حال تحصيل در حوزههاى علميه و علوم دينى معرفى شدند (كه
4284 نفر از آنها زن بودند). در مقابل، بهرغم بستهبودن سهساله كل دانشگاهها در
ابتداى دهه 1360، تعداد دانشجويان مشغول بهتحصيل در مراكز آموزش عالى كشور در
سرشمارى 1365 به 215,651 رسيده بود كه
8⁄31 درصد آنها زن بودند. به اين
ترتيب، در سال 1365 در مقابل هر نفر طلبه مشغولبهتحصيل در مراكز حوزوى و مدارس
دينى، 6 ⁄
4 نفر دانشجو در مراكز آموزش عالى غيرحوزوى درس مىخواندند.
در
سرشمارى 1375، تعداد جمعيت با سوادِ بالاتر از ده سال و داراى تحصيلات حوزوى به
28,086 نفر رسيده بود در حالىكه در همان زمان بيش از يك ميليون و پانصد هزار نفر
از كل جمعيت باسواد كشور داراى تحصيلات عالى دانشگاهى بودند. به اين ترتيب،
فارغالتحصيلان حوزههاى علميه، يا نظام آموزش عالى سنتى كشور، فقط حدود
3 / 1 در هزار كل نيروى انسانى
باسواد كشور را تشكيل مىداد در حالىكه سهم فارغالتحصيلان دانشگاهها از جمعيت
مزبور به حدود 4 ⁄
67 در هزار رسيده بود. به اين ترتيب، در مقابل هر فرد شاغل داراى تحصيلات
حوزوى، بيش از 52 نفر تحصيلكرده دانشگاه وجود داشت. از حيث تركيب جنسى، در
حاليكه نزديك به 9 ⁄ 32 درصد از باسوادانِ داراى درجه دانشگاهى زن
بودند، فقط 9/7 درصد از افرادِ داراى تحصيلات حوزوى را زنان تشكيل مىدادند.
بهعبارت ديگر، در مقابل هر مرد داراى تحصيلات حوزوى، 39/7 نفر مرد داراى تحصيلات
دانشگاهى، و در برابر هر زن شاغلِ داراى تحصيلات حوزوى، 182 نفر زنِ داراى
تحصيلاتِ دانشگاهى وجود داشت.
در
سرشمارى سال 1375، تعداد طلاب مشغولبهتحصيل در مراكز حوزوى 62,731 نفر بود كه
در مقايسه با آمار 1365 (46,843 نفر) از تقريباً سى و چهار درصد افزايش حكايت
مىكرد. در مقابل، تعداد دانشجويان مشغولبهتحصيل در مراكز آموزش عالى غيرحوزوى
يا دانشگاهها با 966,970 نفر رسيده بود كه در مقايسه با آمار 1365 (215,651 نفر)
از رشدى معادل 452 درصد (يا چهار و نيم برابر شدن) در دهه گذشته حكايت مىكرد. به
اين ترتيب، بهرغم رشد 34 درصدى طلاب حوزه، نسبت دانشجو به طلبه در
سال
1375 به 55 / 15 رسيده بود. يعنى در مقابل هر طلبه مشغول تحصيلات حوزوى، بيش از
پانزده نفر در مراكز دانشگاهى مشغول تحصيل بودند.
از لحاظ تركيب جنسى، 6
⁄ 40 درصد
دانشجويان دانشگاهى و 9 ⁄
15 از درصد طلاب حوزوى زن بودند. معهذا، بهرغم
پائين بودن نسبت زنان طلبه، رشد نسبى آنان در فاصله دهساله 1375-
1365 (يعنى 32 /
2 برابر شدن) بسيار چشمگيرتر از رشد تعداد مردان طلبه (
24 ⁄ 1 برابر
شدن) در همان فاصله زمانى است.
قابل
ذكر است كه 29 ⁄
9 درصد از طلاب حوزوىِ سرشمارى شده در سال 1375 در سنين 14-
10 سالاند كه طبعاً نمىتوان آن را سنين آموزش عالى محسوب كرد. نزديك به يكچهارم
(4 ⁄24
درصد) طلاب نيز (در مقايسه با 25
⁄ 17 درصد دانشجويان دانشگاهى) در سنين
19-15
سالگى بودند. در مقابل، 17/23 درصد طلاب حوزوى در مقايسه با 15
⁄ 6 درصد دانشجويان
دانشگاهى بالاتر از 35 ساله بودند. درصد طلاب حوزوىِ بالاتر از 30 ساله (27/82
درصد) تقريباً دو برابر نسبت همان گروه سنى در ميان دانشجويان دانشگاهها (14 درصد)
است. به عبارت ديگر، اگرچه تعداد كل طلاب حوزوى فقط 6/10 درصد كل جمعيت دانشجويان
شاغل به تحصيلات عالى است، نسبت طلاب بالاى 25 ساله از كل جمعيت دانشجويان 25 ساله
به بالا بسيار بالاتر (6 / 8 درصد) است.
از
لحاظ توزيع جغرافيايى، درحالىكه 39
/ 90 درصد دانشجويان
دانشگاهها از مراكز شهرىاند، 61 ⁄
85 درصد طلاب در شهرها اقامت داشتهاند.