صفحۀ‌‌ اول   كتاب½ مقاله / گفتگو/ گفتار         فهرست مطالب½ سرمقاله‌ها


بازگشت به فهرست یادداشت‌هاى  سفر

 

گربه‌ها و آدمها

 

چه در عهد كاروانسرا و چه پس از پيدايش جاده‌های عصر جديد، استراحتگاه‌ كنار راه در ايران همواره موضوعی برای بحث بوده است.  زمانی به اين سبب كه نزد كسانی جالب توجه بود؛ امروز از اين رو كه نه تنها چنين نيست بلكه خود جاده‌ها خطرناك است. زمانی به اين اماكن كاروانسرا و سپس قهوه‌خانه می‌گفتند.  امروز عنوان رسمی‌شان تأسيسات پذيرايی يا مجتمع بين‌راهی است.

سفرنامه‌های ‌مسافران مغرب‌زمينی روزگار قديم پر است از شرح و تفصيل جزئيات كاروانسراهای روزگار دور؛ اينكه چه می‌خوردند و چگونه شب را روز می‌كردند.  با ورود اتومبيل انگار ديگر ارزش تعريف‌كردن ندارد كه مسافر چه غذايی ‌خورد و شب را كجا به صبح ‌‌رساند.

تا اوايل دهۀ 1340، اتوبوس بين‌شهری بايد مانند چهارپايان قديم در نخستين ساعات شب بارانداز می‌كرد.  سفری گاه پرماجرا ميان تهران و شيراز با يك شب اقامت در مسافرخانه‌ای در اصفهان، به بيان اهل تئاتر، فاصله‌گذاری می‌شد، آن هم چه فاصله‌ای.  خفتن در چنان مكانهايی به همان اندازه با معيارهای زندگی امروز اقشار ميانحال فاصله داشت كه اتوبوس دماغدار بنزينی در جادۀ خاكی با اتوبوس كولردار در آزادراه.

 

 

 

به بركت ابزار نوين، می‌توان از اقامت شبانه در مكانهای بد و ارزان يا جاهای نسبتاً بهتر اما بی‌سبب گران معاف ماند.  واقعيت اين است كه كيفيت معمولاً بد و گاه افتضاح، و بهای نامعقول غذا در طول جاده‌های‌ ايران از عواملی است كه هزينۀ ‌سفر هوايی را توجيه‌پذير می‌كند.

با اتومبيلها و اتوبوسهای امروزی می‌توان نه تنها خاك نخورد بلكه با قدری تدارك،‌ شادكامانه از مصرف غذای قهوه‌خانه تن زد.  اما برآوردن برخی نيازها در همه به آسانی و به يك اندازه قابل تعويق نيست.  مسافرانی ترجيح می‌دهند تا رسيدن به حداقلی از تمدن در شهر مقصد، پا به دستشويی رستوران بين‌راهی نگذارند.  جفايی در حق طبيعت ِ موجود زنده.

برای رفع اين جفا، خبر می‌رسد شركتی اسپانيايی قرار است 1000 مجتمع خدمات بين‌راهی، شامل سوپرماركت و فروشگاه غذای‌ آماده و البته دستشويی، در ايران بسازد.  اظهارنظرها قابل پيش‌بينی‌اند و تا حدی انعكاس يافته‌اند: در مسابقۀ‌ طراحی و اجرای مجتمعهايی ‌به اين سادگی و در اين تعداد، يك شركت خارجی را برنده شناخته‌اند.

تعجب‌كنندگان تا حدی حق دارند، از اين نظر كه استراحتگاه و غذاخوری كنار جاده‌ را از آلاسكا تا استراليا ديده‌ايم اما تاكنون نتوانسته‌ايم مكانهايی‌ مشابه آنها بسازيم.  چه بسيار رستوران بين‌راهی ايران كه در اصل قرار بوده معادل رستوران مجلل شهر بزرگ باشد اما از آنجا كه با طرز فكر عصر قهوه‌خانه‌داری اداره می‌شود، محيطی نادلپذير و كپی چركی است از چيزی‌ كه گرداننده‌اش نه تصويری دقيق از آن دارد و نه همت ِ رسيدن به آن.

 

  

گردانندۀ رستوران، چه در شهر و چه وسط صحرا، به طور طبيعی معيارهای پاكيزگی و اصول زيبايی‌شناسی خانۀ خود را در محل كسب تكرار می‌كند.  راه چاره همان است كه در هتلهای بزرگ به كاركنان می‌آموزند: كاری كه در خانۀ خودتان انجام می‌دهيد به جای خود محترم، اما توليد غذا و ارائۀ خدمات در اين مكان طبق مندرجات كتابچه‌ای است كه به شما تدريس می‌شود و لاغير.

در ايران هم مانند همه جای دنيا، در هتل بزرگ به‌عنوان مؤسسه‌ای با قرار و قاعدۀ جهانی، فرد متصدی چنانچه طرز زندگی شخصی در محيط خانۀ خويش را تكرار كند شغلش را از دست می‌دهد.  بنابراين، اساس ساختمان و طرز كار مجتمع بين‌راهی هم بايد طبق ضوابطی غيرشخصی و استاندارد باشد تا قهوه‌خانۀ قنبر به نمونه‌ای مينياتوری از هتل چهارستاره ارتقا يابد ـــــ‌ البته نه فقط از نظر ارقام صورتحساب، بلكه در اصول و تكنيك.

ساختمانها در ايران حتی هنگام تحويل به كارفرما نيمدار به نظر می‌رسند زيرا سرهم‌بندی‌ ‌شده‌اند و فرض بر اين است كه جنس به محض خريده‌شدن همانی نخواهد ماند كه پشت ويترين بود.  تعجبی ندارد از اجزای كمتر ساختمانی پس از چند سال به همان شيوۀ روز اول استفاده می‌شود. سفارش‌دادن طراحی و اجرای تعدادی مجتمع بين‌راهی به سازندگانی از جاهای‌ ديگر دنيا می‌تواند الهام‌بخش همكاران آنها در ايران باشد تا ببينند معنی واقعی ِ كار ِ تمام‌شده و اتمام ‌كار چيست.

اما بايد ديد پس از چند سال اين بنا در چه شكلی است و چگونه از اجزای آن استفاده می‌شود. با توجه به طرز فكر ايرانی، دشوار بتوان به افراد حالی كرد قديمی‌شدن ساختمان غير از كهنه‌شدن، و كهنگی غير از اندراس است.  می‌توان از تشويق كمك گرفت: در بازديدهای ادواری ِ سختگيرانه اما منصفانه،‌ به مالكانی كه مجتمع خويش را به شكل اوليه حفظ كنند امتيازهايی جرينگی (نه فقط صد آفرين و كف مفصـّل) تعلق گيرد.  در واقع يعنی بدون حرف يارانه، بخشی قابل توجه از هزينۀ تعمير و نگهداری به آنها بازگردانده شود.

 

می‌ماند بحث بسيار دشوارتر آموزش كاركنان برای جبران صدماتی بهداشتی و بصری كه خلايق به دستشويی‌های چنين مجتمعی م‍ی‌زنند.  شايد تبليغ روی دقت گربه برای امحای بقايای گوارشی‌اش بتواند تا حدی كارساز باشد.  توفيق در اين بخش ِ پروژه زمان بيشتری می‌برد و ‌از مقاطعه‌كار فرنگی كمكی بر نمی‌آيد، اما بايد اميدوار بود كه شدنی است.

 

فصلنامۀ ‌ سفر، شمارۀ پانردهم، مرداد 1387  

 

نسخۀ پی‌دی‌اف

 

 

 

دعوت از نظر شما

 


 

نقل مطالب این سایت با ذكر ماخذ یا با لینك آزاد است.

X