در ايران، اشخاصی كه احتمالاً بابـِل را جايی طرفهای
بابـُل ِ خودمان میدانند زيرلبی حرف از پسندادن استوانه زدهاند و گفتهاند
حقاً مال ايران است. در واقعيت تاريخی، ايران
ِ امروزی بخشی از قلمرو حكومتهای ميان بينالنهرين تا ماوراءالنهر و هند
بود، نه برعكس. اگر در حد حرف بماند چندان مهم نيست اشخاص بدون اطلاع يا
مشورت با اهل بخيه نظر بدهند، اما در جايی كه مجسمۀ برنزی را از پايۀ
سيمانی جدا و سربهنيست میكنند، اگر ريختند اين تكه سفال را برداشتند
بردند نابود كردند چه؟
صاحبان استوانه میدانند با كی طرفند.
در جامعهای با مردمی بددل كه بیتأمل در حسن نيّت ديگران
ترديد میكنند اما كمتر قادرند يا حوصله دارند دنبالۀ منطقی شك خويش را
بگيرند و به
تحقيق و استدلال بپردازند، اين پرسش هم
مطرح شده كه اصل است يا كپی. سال
۱٩٦۱ استوانه را حرارت دادند تا محكم شود، قدری ترميم كردند و روكش محافظ زدند
(و نمونههای بيشتری برای ارسال به مراكز علمی و دانشگاهها ساختند).
از اين رو، تشخيص جنس كار با نگاه، يا حتی لمس، برای بينندۀ
غيرمتخصص آسان نيست. اما اگر تكهای گـِل
پختۀ آسيبپذير را در قوطی بگذارند و به جايی پيشبينیناپذير بفرستند
بايد در صلاحيت آنها برای نگهداری ميراثهای فرهنگ بشر شك كرد.
درهرحال، در برابر تلقيات عجيب و تلـّون مزاج مردم ايران، ملاط شیء پشت
شيشه واقعاً اهميتی ندارد. سال
٥۰ همين قدر
كه خواهر دوقلوی شاه نمونۀ استوانه را به سازمان ملل برد كافی بود خلايق
جدی نگيرند. امروز هم كه جدّی میگيرند سطحی
و بازيگوشانه برخورد میكنند. مطبوعات ايران
به درج خبر و لافوگزاف هميشگی اكتفا كردهاند. شايد
هم مطالبی بهدردخور در اين باره در راه باشد.
در سايتها و وبلاگها وضع بهتر نيست. متن جعلی
را تكرار میكنند و به همان اندازه كه مسلـّم میدانند نخستين اعلاميۀ حقوق
بشر در ايران صادر شده باشد، بديهی میبينند كسانی بتوانند خطی مربوط به
زبانی باستانی را بخوانند. ايرانیهای
نياكانستا حتی از هموطنانی كه متن را
امانتدارانه به
فارسی امروزی برگرداندهاند يادی نمیكنند.
اين اغتشاش فكری به منزلت مردم ايران نمیافزايد.
محققی هلندی كه متن استوانه و بسياری
آثار باستانی اين سرزمين را عالمانه كاويده است تعهد میكند يك جعبه
شكلات به كسی بدهد كه بتواند پيدا كند
متن جعلی را چه كسی سرهم كرد. اجرای اين وعده يعنی فرستادن هزاران جعبه
شكلات برای ايرانيانی ميهندوست كه بين
واقعيت مستند و خيالات و جعليات فرق
نمیگذارند.
بسياری ايرانيها از اينكه ميراث فرهنگیشان
را با
برچسب ”هنر
اسلامی ِ آسيای ميانه“ به حراج بگذارند
عميقاً میرنجند. حق هم دارند. گرچه چرخش اوضاع و انزوای
روزافزون ايران به سود رنجيدهخاطران نيست، قدعلمكردن در برابر
كمانصافیها مؤثر هست اما وقت و نيرو میبَرَد.
فصلنامۀ
سفر، شمارۀ
بيستوپنجم، آبان
۸٩
یادداشتهاى سفر
|