صفحة دوم از دو صفحه
ادامه
از
صفحۀ
1
Æ
ببرسواری
و خبرهای بد برای دموكراسی ــــ 2
در
سناریویی خيالبافانه، فرض كنیم
سازمان ملل و جامعۀ
جهانی آستین بالا بزنند تا در ایران انتخاباتی بینقص برگزار شود و دولتی
روی كار بیاید كه دلخواه اكثریت و درخور این مردم شریف باشد. و فرض كنیم
پس از استقرار دولت یا در واقع حكومت جدید، اتفاقی ناگوار نیفتد، عایدات
نفت جاری باشد، جنگی در نگیرد، تمامیت ارضی كشور تهدید نشود، كسی به مقدسات
اهانت نكند، با آرم نشریات دیگران كاریكاتور و مطالب اهانتآمیز منتشر
نكنند، كسی كفن نپوشد، بمبی نتركد، كسی ترور نشود و دموكراسی با صلح و
ثبات و لبخند همراه باشد.
در سال چهارم، موعد برگزاری
انتخابات، دولت با این چشمانداز روبهروست كه باید جایش را به نفراتی تازه
بدهد. شمار بزرگی از مردم كه به خواستهایشان نرسیدهاند با بدبينی احساس
میكنند كلاه سرشان رفت و فقط وسيله شدند تا رندان بارشان را ببندند. رئيس
و رؤسا كه ناگهان منطقی شدهاند، از جمله، میگويند وعدۀ
صفركردن قيمت زمين و
دوساله ساختن خانۀ
از دم قسط برای همه، تبليغات
دشمن بود.
اگر دولت دینگرا بوده، شمار
متمایلان به زندگی عرفی بالا گرفته است؛ اگر مستقل از دین بوده، بسیاری
خواهان ِ اجرای احكام الهیاند كه به نظر آنها تاكنون مغفول مانده و درمان
تمام دردهاست. دولت مستقر دست به دفاع از خود و كشف توطئهها و سركوبی
رقیبان میزند، رشتهها پنبه میشود و به همان جایی بر میگردیم كه پیشتر
بودیم.
آنچه مردم، بنا به قاعدۀ رایج دموكراسی، میخواهند این است كه دولت
كلیدها را به زبان خوش تحویل بعدی بدهد و برود.
ضربالمثلی چینی میگوید ببرسواری مشكل نیست، مشكلْ پیادهشدن از ببر است.
چنانچه پائینآمدن یك گروه نه تنها به معنی تغییر كابینه و دولت، بلكه
تغییر فرهنگ معیار و به صُلابه كشیدهشدن كل هیئت حاكمۀ قبلی و مصادرۀ
اموال آنها باشد، چنین تغییری جز با خشونت امكانپذیر نیست. و خشونت شدید
و ممتد بعید است زود و آسان به حكمیـّت ِ صندوق رأی بینجامد. |