صفحۀ‌‌ اول   كتاب½ مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب½ سرمقاله‌ها


 

صفحة سه از سه صفحه

 

ادامه از صفحۀ 2

Æ

انسان ِ ابزارنساز ـــ 3

در این یادداشت به سه نكته در حیطه‌های نرم‌افزار، زیباشناسی و سخت‌افزار اشاره شد. اول، چسبیدن به تكنیكی منسوخ در نگارش با كامپیوتر به طرز فكر ناشر ایرانی و به اقتصاد نشر بر می‌گردد.  دستی پلید و آستینی مشكوك در كار نیست.

دوم، ناآشنایی با هندسۀ كاربردی و رشدنیافتگی‌ حس زیباشناسی سبب می‌شود بدون استفاده از خط‌كش و یك تكه نخ و حتی وجب دست، پلاك جدید طراحی كنیم.  نظام آموزشی ایران هم در ارتكاب این پلاك مقصر است و باید همراه ادارۀ راهنمایی و رانندگی از كسانی كه اتومبیلشان را زشت كرده‌اند عذر بخواهد.

سوم، سالها بدون ذرّه‌ای تأمل مدام نالیده‌ایم كه شأن ما بالاتر از مونتاژ اتومبیل بود و هست و خواهد بود.  تصور كنیم یك پیكان سادۀ مدل كار ساخت سال 1345 از قضا در گوشه‌ای صفركیلومتر مانده باشد.  در بازار معاملات،‌ بیش از مدل سوپردولوكس نو ساخت سال 1385 همان خودرو قیمت دارد.  زیباتر هم هست.

مدیران می‌گویند كارگر ایرانی وجدان كار ندارد و نمی‌خواهد یاد بگیرد زیرا خيال می‌كند حقش را خورده‌اند، و انجام وظیفه‌ در نظرش خركاری است.  كارگر كارخانه می‌گوید مدیرانش جزو باندهای مسئولین‌اند و یكی پس از دیگری فقط بارشان را می‌بندند.

 

 

 

 

 

 

 

شكایتها می‌شنویم كه ما را با مونتاژ سرگرم كردند و خودشان به كرۀ ماه رفتند.  كسانی با افتخار می‌گویند در ناسا، سازمان فضانوردی آمریكا با هشت هزار كارمند، یك ایرانی كار می‌كند.  اما استخدام يك ایرانی افتخاری است برای مدیران ناسا كه می‌توانند حتی انسان آریایی‌ـ اسلامی را تابع نظم و قاعده و قانون كنند و به او یاد بدهند طرز فكر آبا و اجدادی را دور بریزد.

درهرحال، از شكل و شمايل پیكان و با راندن آن می‌توان دید ما طی چهل سال گذشته، هم در صنعت اتومبيل و هم ساختمان، به طور مطلق پیش رفته‌ایم و مالدار شده‌ايم اما به طور نسبی عقب مانده‌ایم و به خودمان ضرر زده‌ايم.  اصل بحث اقتصادی و ادامۀ آن را برای اهل فن بگذاریم تا حساب كنند در شرایطی كه نرخ ارز را چنین پائین نگه‌ می‌داریم آیا بهتر نبود مانند اكثر كشورهای جهان اتومبیل درست‌وحسابی به قیمت عادلانه وارد ‌كنیم؟ و آیا ساختن قطعاتی كه باید آنها را بیدرنگ پس از خروج اتومبیل از كارخانه دور ریخت هدردادن پول ‌نفت نیست؟

بعدها در كتابها هرچه بنویسند یا ننویسند، شاهدیم از هر سو اندرز می‌دهند این كش‌رفتن نرم‌افزار،‌ این چسبیدن به داس، و این بهای دولاپهنای اتومبیل و جبران فشار آن بر مصرف‌كننده با حراج منابع زیرزمینی خطاست.  مسئولین می‌گویند این اوضاع ابدی است. استكبار جهانی می‌گوید محكوم به فناست، و خیلی زود.

 

 

در اسفند 1329 ترور سرلشكر علی رزم‌آرا، نخست وزیر، به دست فدائیان اسلام را در خیابانها با بوق ممتد جشن گرفتند زیرا دستور داده بود هر راننده‌ای بی‌دلیل بوق بزند پنجاه ریال جریمه شود.  از این بدتر، در بحث خلع ید از شركت نفت ایران و انگلیس در مجلس گفته بود ما قادر به ساختن لولهنگ هم نیستیم و اول باید طرز كار صنعت نفت را یاد بگیریم.

رزم‌آرا فردی مطبوع و متمدن بود كه به اوهام و ادعاهای خلایق زیاد بها نمی‌داد و می‌توانست برای جامعۀ ایران مفید باشد.  اما استعمال كلمه‌ای كه برای آفتابه به كار می‌رفت از نظر نزاكت سیاسی، آن هم در نطق رسمی رئیس دولت و از سر استهزا، جای بحث داشت.  درهرحال، این سؤال باقی است: ساختن آن وسيله را یاد گرفتیم و خدا را شكر كه به كلاس دوم آمده‌ایم؛ مرمـّت چاههای نفت ِ رو به ويرانی، مونتاژ صحیح اتومبیل و رعایت عقل اقتصادی ِ دنیافهم میان این دو را چطور؟

آیا ما چون بسيار حسّاسیم مصلحت اين است كه تصویر واقعی خویش را نبینیم؟

اسفند 1386
  

 

editor@lawhmag.com

 mGhaed@lawhmag.com  

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

X