چنانچه شركت واردكنندۀ اتومبیلْ مصادره نشده
باشد، افرادی قدرتمند را شریك میكنند تا طمعكاران متفرقه را بتارانند و
پرداخت حقوحساب قرار و قاعده بیابد. در
ملیشدهها، مدیران جدید با یورش وارد میشوند و پیشینیان را، با نبردی گاه
تا حد پروندهسازی، بیرون میریزند.
در مراسم افتتاح خط تولید یك مدل ماشین سواری كه سالها سر آن دعوا بود،
حاجآقايی مثل طوطی
كوكی پشت ميكرفن گفت اين خودرو از انوار حق است و دشمنان
نابكارْ مأیوس و خائف شدهاند. خودرو
ِ تقديسشده از هر نظر معمولی است و مشكل بتوان گفت پرتوی
الهی از آن ساطع میشود.
دشمن باید خیلی ندیدبدید باشد
كه در برابر چنین چهارچرخهای جا
بزند. درهرحال،
مسئولين در اين چپو ِ سازمانيافته
هم لازم میبینند پای قادر متعال را وسط
بكشند.
سالهاست اهل اقتصاد می گویند صنعت اتومبیل در ایران نه بر پایۀ كاهش قیمت
به بركت رقابت، بلكه حداكثر افزایش تا جایی است كه رندان حقپرست تیغشان
ببرد. اتومبیل در ایران، چه داخلی و چه
وارداتی، هرچه مرغوبتر باشد بهای آن از بهای جهانی بیشتر فاصله میگیرد.
به تخمین اهل بازار، در ایران قیمتها بیش از دو برابر دوبی
است.
از خرافات سیاسیـ اجتماعی رایج در ایران یكی اینكه اتومبیل گرانقیمت شهری
بنزين متعلق به مظلومان را
میبلعد و باید از حلقوم صاحبش بیرون كشید؛ و در حالی كه روستائیان عزیز از اتومبیل شیك
محرومند، شهریها به خرج روستائیان زحمتكش از این مهمانی
عازم آن شبنشینیاند.
ايراد به خودرو گرانقيمت در واقع هجمه به سرنشينان
آن و برانگيختن خردهفرهنگها عليه همديگر است، وگرنه
خود مسئولين از نظر خودرو
لوكس كمبود ندارند.
به موضوع فرهنگی رنگ و بوی پول میدهند در همان حال
كه بحث اقتصادی را اخلاقی میكنند، اما نه به این سبب كه میخواهند امور
را در چشماندازی گسترده ببیند. ما در دریایی
از اوهام و دروغ غوطهوریم.
از جمله خراجهایی كه از اتومبیل میگیرند رقمی یك میلیون تومانی است كه
میتوان آن را مابهالتفاوت بهای سوخت دانست. اصل و فرع فقط
همين مبلغ را
كه حساب كنیم، در عمل مالك اتومبیلْ مابهالتفاوت
بهای اسمی و واقعی بنزین را دستكم تا ده سال پرداخته است.
(روی برگۀ فروشی كه نگارنده در برابر دارد این مهر هم، بدون مشخصات و
امضا، دیده میشود: ”اضافه پرداختی
اين فاكتور مبلغ 1500000ریال میباشد“).
در واقع گرچه اكثریت جمعیت ایران در شهر زندگی میكند، فرهنگ روستا بر
جامعۀ شهری ایران استیلا یافته و شهری مانند تهران نتیجۀ پرشدن فضای میان
تعدادی روستاست با ساختمانهایی زشت.
اما قربانصدقۀ تصویر رمانتیك
دستهای پينهبستۀ روستا
رفتن ترجیعبند خطابههاست.
مدام تكرار میكنند كه مملكتْ دهۀ
1360 را با تخممرغ اهدایی ِ پیرزن روستایی
گذراند. شاید روزی به دفتر و دستك آن
دوران هم رسیدگی شود.
نه تنها كشاورزی از دهۀ 1340 از مالیات معاف بوده، بلكه امروز
خودرو شخصی تا بدان حد وسیلۀ كسب و كار عامۀ مردم است كه گرداندن دكان سبزیفروشی بدون مالكیت وانتْ برای حمل ترهبار به محل كسب صرفۀ
اقتصادی ندارد.
نيسان پاترول كه
در دهۀ 1360 سواری ِ شهرنشینان ممتاز بود
امروز جیپ دو دفرانسیل و جادار،
و البته پرمصرف ِ مورد علاقۀ كشاورزان است.
|