مأمور ما در كيش

برخی واقعيتها از هر داستاني عجيب‌تر و غليظ‌تر است.  چند قطرۀ ‌آنها را در يك پارچ آب بريزيد تا بشود رُمان و فيلم.

 

در گرماگرم فيلمهای‌ جيمز باندی، در يكی از تقليد‌ــ‌هجويه‌ها به نام مأمور ما فلينت، بابايي را می‌دزدند و به خانه‌ای امن می‌برند.  بارمن كافۀ بغلی دكمه‌ای فشار می‌دهد.  خانه در زمين فرو می‌رود و باغچه مثل سقف ماشين كروكی‌ پهن می‌شود و فضای خالی‌ را پر می‌كند.  گارسونی چند ميز و صندلی روی چمن جديدالاحداث می‌گذارد، و مشتريانی‌ از راه می‌رسند و می‌نشينند.

 

سال 1956 خروشچف به ديداري رسمي از انگلستان رفت.  بعداً نوشتند غواصی انگليسي كه برای سر در آوردن از اسرار رزمناو روسی حامل نخست وزير شوروی زيرآبي رفته بود ناپديد شد.  انگليسيها انتشار گزارشهای رسمي قضيه را تا سال 2057 ممنوع كرده اند.  روسها همواره گفته‌اند چه كشكی، چه پشمی.

  

دو سال است زنی آمريكايي دربه‌در دنبال همسرش می‌گردد و ادعا می‌كند در ايران مفقود شده است.  خبر می‌دهند، يا ادعا می‌كنند، يك آمريكايی وارد جزيرۀ ‌كيش شده، به هتلی رفته و ناپديد شده خبردهنده يا ادعاكننده متهم است يكی از هواداران رژيم سابق ايران را در آمريكا كشته، به ايران گريخته و اسلام آورده است، و می‌گويد در همان هتل بود و با فرد بعداً مفقود صحبت كرد.

 

ناپديدشده مأمور پيشين اف‌بی‌آی بوده و ظاهراً برای شركتهای سيگارسازی كار می‌كرده است.  استخدام‌كنندگانش ظاهراً دنبال سرنخ‌ شبكه‌ای‌اند كه با ماركهای آنها در پاكستان سيگار می‌سازد و در منطقه می‌فروشد.  و باز ظاهراً انحصار توزيع اين سيگارها زمانی به برخی فعالان عراقی مخالف صدام حسين در ايران عطا شده بود.

 

استيك‌بار جهانی می‌گويد در حكومت ايران هر دسته‌ای كار خودش را می‌كند و مقامهايی كه تكذيب می‌كنند معمولاً راست می‌گويند زيرا  از قضيه خبر ندارند.  يعنی اگر هتل محل وقوع ماجرا، يا كل جزيرۀ كيش، با زدن دكمه‌ای در آب يا در زمين فرو برود،‌ ممكن است در تهران فلان سخنگو بگويد چه كشكی، چه پشمی. 

 

كسی كه جزيرۀ آزاد می‌زند بايد پيشتر فكرش را كرده باشد كه برداشتن مقررات ويزا يعنی هركه خواهد گو بيا و هركه خواهد گو برو، و حتی جواسيس ِ بالقوه يا بالفعل ناپديد نخواهند شد.

 

همين دو پاراگراف سناريوی كارآگاه ظاهراً مفقود جزيرۀ كيش گيراتر است از تمام قصۀ تله‌فيلم‌هايی كه در ‌ايران پر می‌كنند: يك بنز خاور مبل ِ يافت‌آبادی‌،‌ و دختر سر و زبان‌دار كه از پسر بي‌دست‌وپا خواستگاری می‌كند در همان حال كه دعوا بر سر ارثيه جريان دارد.  نصف استكان از اين ماجرای پرملاط مشتمل بر وينستون دوخط و سه‌خط می‌ارزد به يك سطل از آن افلام آب‌زيپو.

25 اسفند 87

 

پی‌نوشت (آذر 92): و به تازگی این مطلب

 

یادداشت‌های 94

                ٩٣

                ٩٢

                ٩١

                ٩٠

                ٨٩

                ٨٨

                ٨٧

 

 

صفحۀ اول    مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب   سرمقاله ها

 

دعوت از نظر شما

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

 

X