مالكانهها
در نخستين صفحۀ سمت چپ رمانی
ايراني چاپ تهران، چند سطر اخطار رايج در
كتابهای انگليسيزبان در يادآوری حقوق
مؤلف را عيناً تكرار كردهاند.
با توجه به اينكه در بيشتر جاهای
دنيا دستبرد به اثر ديگران از نظر اقتصادی صرف نمیكند زيرا تمام
سود احتمالی و بيش از آن را در دادگاه از حلقوم سارق بيرون
میكشند، اين اخطار قاعدتاً نبايد خطاب به اهالی خارجه باشد.
در نمايشگاههای جهانی كتاب،
ناشرهای ايرانی را اگر هم بااكراه
راه بدهند به چشم يك مشت
مالخر و دلهدزد نگاه میكنند
و محل گربه نمیگذارند.
اين يكی در موقعيتی نيست كه آن يكی را پيرامون كاپیرايت اندرز
بدهد.
پس اخطار بايد خطاب به ايرانيهای ساكن
خارج باشد. اما در اين حالت، زبان فرنگی هم به اندازۀ فارسی
كماثر است زيرا مشكل در تربيت ايرانی و در طرز فكر بزن و دررو
اوست، چه در وطن و چه در پتلپورت.
در موردی ديگر، صاحبان سينما در ايران
ميل دارند سالنهای بیمشتری و خارج از رده را به كسبوكاری
امروزیتر و سوددهتر تبديل كنند. شكل شهرها و سبك زندگی عوض شده،
ديگر خراميدن در پيادهرو و سينمارفتن جزو تفريحات سرشب مردم نيست
و اين فيلمهای وطنی به اندازۀ كافی بيننده ندارد.
مسئولين به شرطی اجازۀ تخريب و تغيير
كاربری میدهند كه صاحب ملك مبالغی هنگفت و چندگانه بپردازد ـــــ
از جمله خمس و زكات تمام سالهايی كه سينمادار بوده است، علاوه بر
انواع ماليات و عوارض نوسازی و غيره و غيره و غيره.
ترجمه به لری: چون ارزش زمين
بنا طی ساليان بالا رفته، صاحبش آن را عملاً دوباره بخرد و هرچه طی نيم
قرن عايدی داشته همراه با بهرۀ متعلقه به گلوهای گشاد و جيبهای
عميق سرازير كند.
قانون ظروف مرتبطه: آن اخطار
به زبان خارجه خطاب به هموطنانی كه طرز فكر سارقانه بخشی از هويت
ملیشان است؛ و اين تلكهكردن با كمك بخشنامه و مقررات مندرآوردی
و زيرميزی.
نتيجۀ 1: مالكيت در چشم قاطبۀ مردم اين سرزمين حرف
مفتی است، چه در زمينۀ فرهنگ و چه در جنبههای مادی.
نتيجۀ 2: وقتی
طرز فكر حكومتگر خيلی
شبيه رعايا باشد كار مملكت در گـِل
میماند.
24 دی 87
يادداشتهای 87
يادداشتهای
88
يادداشتهای
89
|