موفقيت
در كشمشستان
در ايران كيك
كشمشی، جز در هتلهای بزرگ و معدود مكانهاي خاص، بسيار كم پيدا
میشود و نبايد انتظار داشت تازه باشد. قنادها آرد
و روغن و شكر را به قيمت دولتی میگيرند و بايد قيمت تعيينشدۀ محصول را
رعايت كنند وگرنه سر و كارشان با دايرۀ تعزيرات حكومتی است كه
نمیتواند قيمت بالاتری برای نوع كشمشی به رسميت بشناسد (زيرا
كاسب در هر تغار خمير چهار دانه كشمش میاندازد و میگويد
بفرما). برخی كه به اجرای صحيح
مناسک
صبحانه اهميت میدهند ناچارند
رأساً به طبخ كيك كشمشدار اقدام كنند.
چند شب پيش گذارم به
بلوار كشاورز افتاد. هميشه به اندازۀ خيابان تخت جمشيد
(طالقانی) از آن خوشم میآمده (البته تا آن حد كه شهری عنيف مانند
تهران میتواند
خوشايند باشد). از معدود مكانهايیاند كه،
به بركت قسر در رفتن از سليقۀ ويرانگر اُزگـــَلستانی،
از نيم قرن پيش تقريباً به همان شكل، و نسبتاً نو، ماندهاند.
میبينم هر دو
پيادهرو بلوار را تبديل كردهاند به رديفهای بانك، بانك، بانك.
نه يكی، نه دو تا، و هر كدام نه يك تابلو و يك در ورودی.
دراز به دراز پيادهرو، بيشتر شبيه نمايشگاههای اغواگر پول: از
اسكناسهای چشمنواز و روحفزای ما ديدن كنيد.
ملتهای ماديگرا و بیخبر از عوالم
معنوي وقتی وعدههای پولپاروكردن و بردن كوه اسكناس را میشنوند
شايد فكر كنند ما داريم شوخی میكنيم و اينها مضامينی فكاهی است.
كاظم
شريعتمداری فقيد در پاسخ اينكه جمهوری اسلامی چيست، از پشت
عينك عتيقهاش نگاهی نافذ به مخاطب میانداخت و ــــ با
حالت ”ول كن بابا اسدالله “ــــ میگفت
”ايسلام نه سُسياليسم
است نه چاپتاليسم.“
اما در ايران كه انگار
چيزی به نام طبقۀ متوسط وجود ندارد و هركس يا مرفه بيدرد و عضو
مافياست يا زجركشيده و فلكزده، نرخگذاری روی كيك به
منظور رفاه حال بينوايان و تيرهروزان و محرومان و مستضعفان يعنی مملكت را حزب
سوسياليستی اداره كند كه دبيركلش ماری
آنتوانت باشد.
سال 59 وقتی رئيس جمهوری آمريكا
پس از شكست عمليات طبس تهديد كرد برای
آزادكردن گروگانها دست به اقدامهای ديگری خواهد زد، امام راحل با
بياعتنایی و تحقير گفت ”اين آقای
كارتر مثل
شیری است كه هم میغرد و هم ضرطه میدهد. “
حالا اين بانكداری
ِ مبتنی بر خريد هرچه بيشتر املاك كنار خيابانهای اصلی و
طفرهرفتن از پرداخت ماليات واقعی درآمد با توسل به قرعهكشی
و بختآزمايی و جايزه، به كاپيتاليسمی میماند كه نغمههای
استضعاف از آن به گوش برسد. در فكرم صاحبان و مديران سعادتمند اين
بانكها اگر از خوردن كيك كشمشی محرومند پس طعم شيرين دارندگی و
رياست را چطور میچشند.
شايد مانند ساير
اعضای طبقۀ جديد برای صرف كيك كشمشی هم سری به خارجه میزنند.
شايد هم اساساً هنوز به مرحلۀ كشف چنين عوالمی نرسيدهاند.
24 بهمن 87
فهرست مشاهدات
|