شيلترفكن و عنـترنت
در چين، طبقهای درسخوانده و همواره ممتاز موسوم به ماندارين كه
قرنهاست قدرت سياسی و اجتماعی را در دست دارد به نمايندگان عالم
غيب اجازۀ عرض اندام نمیدهد. حرفش اين است كه يك تكه چوب ِ
خوبرندهشده مدرك مهارت نجـّار است، خواننده يك دهن میخواند و
اين میشود گواه توانايیاش، بزّاز چند طاقه پارچه نشان میدهد و
جواز كسب میگيرد، اما مدرك اهل غيب كجاست؟ روايت میشود وقتی از
كنفوسيوس دربارۀ زندگی پس از مرگ پرسيدند گفت: ”ما هنوز دربارۀ
زندگی چيزی نمیدانيم. چگونه میتوانيم مرگ و دوران پس از مرگ را
بشناسيم؟“
بهرغم
دهریگری ِ كنفوسيوسی، در آن كشور جمعيتی موسوم به فالونگانگ
میگويد راه برای هر فكری، از جمله نظر قائل به عالم غيب، بايد
باز باشد. ماندارينها تا ته قضيه را خواندهاند و میدانند اين
حرفها به دخالت دين در زندگی اجتماعی و سياسی منجر میشود.
خداجويان چينی به نرمافزارهای كامپيوتری پيشرفتهای مجهز شدهاند
تا خدا و غيب را از طريق اينترنت وارد جامعه كنند. دولت هر
فيلتری در عالم و آدم وجود دارد به كار گرفته است تا نگذارد.
در ايران،
حكومت میگويد نمايندۀ خدا بر زمين است. كسانی میگويند خدا هم
البته میتواند نمايندۀ خودش را در مجلس ملی داشته باشد. دستۀ
اخير میكوشد، از جمله، با كمك اينترنت حرفش را پيش ببرد. دولت
هر فيلتری در عالم و آدم وجود دارد خريده است تا نگذارد.
خبر میرسد كاربران ايرانی از مشتريان پروپاقرص فيلترشكنهای
فالونگانگ شدهاند و آن را پاتوق كردهاند. در نتيجه، خطوط
فيلترشكنهای چينی چنان شلوغ شده كه فالون گانگ دست به نصب فيلتر
بر فيلترشكن زده است تا مشتريان غيرچينی نتوانند از آن تسهيلات
استفاده كنند.
به قول
ادبا، شگفتا و حيرتا و عبرتا. ضدكنفوسيوس چينی شيلترفكن میسازد
تا دين را وارد جامعه و سياست كند. منتقد ايرانی ِ دخالت دين در
حكومت از آن شيلترفكن استفاده میكند تا در جهت عكس عمل كند.
ضدكنفوسيوس چينی میگويد ظرفيت تكميل، ورود افراد متفرقه ممنوع
ـــــ و لابد رمز عبور به زبان چينی میگذارد.
اينكه
ايران با جمعيتی يكبيستم چين بتواند در فيلترشكنهايی كه لابد
برای آن جمعيت طراحی شده ازدحام و راهبندان ايجاد كند از عجايب
است. شايد طرز رانندگی ايرانی به شاهراههای اينترنت هم كشيده
است. يا شايد تعداد ناراضيان ايران، فقط در داخل، از شمار
ناراضيان چين خيلی بيشتر است و آنها در بساط خودشان در اقليت
افتادهاند.
اگر
ايرانيها راستیراستی نرمافزار چينيها را اشغال كردهاند، پس اين
طرفها حق دارند شديداً نگران باشند، باندهای اينترنت را هرچه
باريكتر نگه دارند، مدام فيلترهای گرانقيمتتر بخرند و بكوشند قضيه
صرفاً حراست از ناموس خلايق جلوه كند.
تكرار
ماجرای تسليحات است: به اين يكی نيزه میدهند، به آن يكی سپر
میفروشند، به اولی نيزۀ ضدسپر
میدهند، به دومی سپر ضد نيزۀ ضدسپر میفروشند و الی غيرالنهايه.
چينيها خودشان در داخلْ نرمافزار میسازند اما دولت استيكبارستيز
ايران ظاهراً چرب و شيرينترين مشتری فيلتر است، در
همان حال كه ضد هرچه را به آن میفروشند به بازار سرازير میكنند.
و مشتری مضطرب همچنان دلار میسُلفد.
جهان جای
غافلگيرشدن در برابر پديدههای غريب است در عين آنكه، وقتی خوب
نگاه كنيم، اصل قضايا خيلی هم تازه نيست. در عصر ناصرالدين شاه (و
پيش
از آن، قرنها در عثمانی) چاپخانۀ سربی عملاً ممنوع بود،
محمولات پستی خارجی تفتيش میشد تا فكرهای ناجور وارد نشود و بعدها
ناراضيان برای تكثير شبنامه از دستگاههای پلیكپی استفاده
میكردند. امروز بختك فيلتر و سرعت مسخرۀ دريافت و ارسال
كه جان آدم را به لب میرساند و احتمالاً در دنيا يگانه است و
ساعتها وررفتن كاربران اينترنت با فيلترشكن لرزان كه روی
باند باريك پتپت میكند تفاوتی با چرخاندن هندل
دستگاههای استنسيل آمونياكی ِ اوايل قرن بيستم و خواندن متنهای
قاچاقی ِ
كمرنگی كه انگار با آب دهن مرده چاپ شده بود ندارد.
جنگ
فرسايشی ِ جاری در ميدان عنترنت شايد شديدترين تقابل
خردهفرهنگها، هجمۀ حكومت به ملت، و نبرد ميان ايران و اسلام در
تاريخ اين سرزمين باشد. يك قرن ديگر متأسفانه ما حضور نخواهيم
داشت تا ببينيم در ايران و چين و ماچين چه چيزی ممنوع است: جهاد
برای دخول دين در دولت يا مبارزه برای بيرونراندنش؟
26 ارديبهشت 88
يادداشتهای 87
يادداشتهای
88
يادداشتهای
89
يادداشتهای
90
|