صفحۀ‌‌‌ اول   كتاب ½ مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب ½ سرمقاله‌ها


 

تحت ليسانس، فوق‌ليسانس

پس از مدتها فيلمی با بازی مارچلو ماسترويانی فقيد تماشا می‌كردم.  به نظرم بازيگرهای قديمی كمتر ژست می‌گرفتند.  امروز بعضی آرتيستهای مذكر خيلی افه می‌آيند.  انگار فقط برای اخم‌كردن و ابروها را لنگه‌لنگه تكان‌دادن دستمزد می‌گيرند.  در مقابل، نسل جديد زنهای هنرپيشه كه پيشترها قرار بود فقط خوشگل باشند خيلی هنرها بلد شده‌اند.  حتی گروگر و نشمرده آدم می‌كشند.

 

ماسترويانی تجسم پرسوناژ مرد زن‌پسند و گاهی قدری دست‌وپاچلفتی‌ بود.  در عالم واقع، يكی از پريچهرگان سينمای‌ ايتاليا (شايد ويرنا ليزی) دربارﮤ او گفت سه نفری، با يك خانم ديگر، به رستوران رفتند و ماسترويانی از جيبش قلم در آورد صورتحساب را تقسيم بر سه كرد.

 

راوی در شرح آن ناخن‌خشكی شايد ميل داشت يك نكته را ناديده بگيرد: بازيگر نامدار هميشه نقش اول بازی می‌كرد و لابد دليلی نمی‌ديد همه ببينند لي‌لی به لالای زنان هميشه نقش دوم می‌گذارد.  حالا اگر همراهش سوفيا لورن بود باز حرفی.

 

وقتی معلم انجمن ايران و آمريكا پرسيد در انشايی كه دربارﮤ فيلمهای روی پرده در شهر نوشته‌ام ماسترويانی آيا اسم نوعی غذاست، متوجه شدم توی در و دهات آمريكا اسمهای سينمای اروپا به گوششان نخورده.  

 

زمانی كافه‌ای در ميدان بهارستان تهران كنار وزارت فرهنگ و هنر، بخصوص شبهای نمايش در كانون فيلم، ميعادگاه شيفتگان تگری و لوبيا بود.  اسمی خارجی داشت و مطبوعات نوشتند وقتی شهرداری پاپی شد، تابلو زد: شكم سرای عالی.  شهرداری طبق قانون ممنوعيت اسامی مستهجن برَش داشت.  اين بار تابلو را كرد مارچلو ماست‌وخياری.  باز عمله‌اكرﮤ بلديّه پائين كشيدند.  در مقابل پنجره‌های ساختمانی كه هر صبح شوهر خواهر شاه با هليكوپتر از مهرشهر كرج در محوﻃﮥ آن فرود می‌آمد زيادی دهن‌كجی بود.

 

درهرحال، بازيگر ايتاليايی اگر واقعاً چنان پول‌آگاه بود كه آن پريرو می‌گفت، جا داشت از مسيو هامبارسوم ساكن تهران مطاﻟﯧﮥ حق‌وحساب كند.  زمانی يك سرهنگ بازﻧﺸﺴﺘﮥ آمريكايی به نام ساندرز شخصاً به تهران آمد و گفت آرم مرغ سوخاری كنتاكی، با چهره و عينك و ريش سفيد بزی ِ  شخص ايشان، مارك تجارتی ِ ثبت‌شدﮤ كمپانی اوست، و در دادگاه ايران برنده شد.  اما پرسوناژی حقيقی به نام اكبر مشهور به جوجه، يا شخصيتی حقوقی، تاكنون عليه صدها قهوه‌خانه‌ كه اين اسم ژنريك را روی خودشان گذاشته‌اند دادخواست نداده.

 

اگر خوراكپزی ِ اكبر جوجه يا فست‌فود مرغ كنتاكی تحت ليسانس باشد، می‌توان گفت كافه‌ای دنج و انتلكتوئل‌پسند با نامی الهام‌گرفته از  ‌ماستروياني لابد فوق ليسانس است.

29 آبان 89

 

يادداشت‌های 87

يادداشت‌های 88

يادداشت‌های 89 

 

 

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

 

X