آرشيو لوح 

 

ادامه از صفحۀ 1

Æ

بخش فارسى راديو بى ‏بى ‏سى 1332-1329
و جنبش ملى‏شدن نفت ايران ــــ 2
 

حسين شهيدى                                   

 
 

مسعود فرزاد

شنوندگان عزيز
ل. ا. وولارد، رئيس بخش فارسى بى‏بى‏سى، طى ديدارى از ايران در سال 1328 متوجه شد كه بى‏بى‏سى از احترام ''بسيار زيادى‏`` برخوردار است و گزارش داد كه ''شهرتِ راست‏گويىِ‏`` بخش خبرى بى‏بى‏سى در دوران جنگ، ''در سالهاى پركشاكش صلح همچنان دست نخورده مانده است.`` بسيارى از شنوندگان مى‏گفتند اخبار رويدادهاى ايران را اغلب براى نخستين بار از بى‏بى‏سى مى‏شنوند. برخى از ايرانيان، به ويژه روزنامه‏نگاران تهران، گمان دارند كه ''دولت انگلستان به بخش فارسى بى‏بى‏سى به‏عنوان ابزارى مناسب‏`` براى اثرگذارى بر افكار عمومى ايران نگاه مى‏كند. اما اكثر مردم معتقدند كه صِرف وجود بخش فارسى بى‏بى‏سى نشانه‏اى از دوستى و همكارى انگلستان با ايران است.
 

در همان گزارش گفته شده بود كه شنوندگان بخش فارسى بى‏بى‏سى عبارت‏اند از ''پزشكان، آموزگاران، روزنامه‏نگاران، كارمندان (به ويژه آنهايى كه در شركت نفت ايران و انگليس كار مى‏كنند)، دانشجويان، مغازه‏داران، تجار و صنعتگران.`` اكثر شنوندگان در شهرستانها و روستاهاى كوچك زندگى مى‏كردند و با توجه به اينكه تعداد راديوها زياد نبود، مردم بيشتر در قهوه‏خانه‏ها به راديو گوش مى‏دادند. وولارد در سفرى به اصفهان ديد كه مردم در ''سى چهل قهوه‏خانه (كه برخى از آنها مملو از جمعيت بود) با رضايت به حرف‏هاى مينوى گوش مى‏دهند كه ''به خاطر خوش‏فكرى و سبك مبارزه‏طلبانه‏اش‏`` به عنوان بهترين گوينده فارسى در ميان تمام گويندگان ايستگاههاى راديويى شناخته شده بود.
 

اما به نظر بسيارى شنوندگان، برنامه‏ها ''بيش از حد سطح‏بالا و ادبى‏`` بود. چند شنونده در رشت مى‏گفتند ''اين شعر و ادبيات براى اصفهانى‏ها و شيرازى‏ها خوب است ولى ما آدمهايى اهل كاريم.`` حتى از مينوى هم انتقادهايى مى‏شد. شنوندگان جوان گله مى‏كردند كه مينوى ''خيلى به كندوكاو در ادبيات قديم مى‏پردازد.`` وقتى هم به زمان حال مى‏پرداخت و ''به نويسندگان معاصر حمله مى‏كرد``، برخى از اين نويسندگان از ''روش بد او`` گله داشتند.
 

وولارد مى‏نويسد ''موضوع ناگوارتر در مورد مينوى، گزارشهاى سياسى گهگاه اوست.`` خبر همه اين گفتارها به شاه مى‏رسيد و او هم نزد سفير انگلستان گله مى‏كرد. به نظر وولارد، مينوى بايد به موضوعهاى معاصر بيشتر توجه كند و ''در برخورد با موضوعهايى كه به‏طور مستقيم يا غيرمستقيم به امور سياسى داخلى ايران ارتباط دارد ظرافت بيشترى به خرج دهد.`` چيزى از بازگشت وولارد از ايران نگذشته بود كه مينوى با دريافت پيشنهاد تدريس در دانشگاه تهران بى‏بى‏سى را ترك كرد. سال بعد كه بى‏بى‏سى به شدت در كشمكش نفت درگير شده بود، مسعود فرزاد هم از آن‏جا بيرون آمد.

شوخ‏طبعى و كمونيست‏ستيزى‏
وولارد طى اقامتش در تهران با بهرام شاهرخ، گوينده سابق راديوى آلمان نازى هم كه در آن هنگام رئيس راديو تهران شده بود ديدار كرد. شاهرخ از بخش فارسى بى‏بى‏سى تمجيد كرد و ترتيبى داد كه برخى برنامه‏هاى آن از فرستنده راديو تهران پخش شود. شاهرخ طى ديدارش از لندن در بهار سال 1329 قراردادى امضا كرد كه براساس آن برنامه‏هاى روسىِ بى‏بى‏سى در ايران تقويت شود زيرا اتحاد شوروى روى آنها پارازيت مى‏انداخت. وى همچنين از بى‏بى‏سى درخواست مطالب ضدكمونيستى و از جمله ''جوك‏هاى تندوتيز`` كرد. بى‏بى‏سى پذيرفت كه در اين زمينه به او كمك كند.
 

شاهرخ با نِويل گَس و ا. ه. ت. چيزُم، مقامهاى بلندپايه شركت نفت ايران‏وانگليس، نيز ديدار كرد تا درباره تبليغات در حمايت از قرارداد الحاقى نفت بحث كند. اين قرارداد بين شركت نفت ايران‏وانگليس و دولت ايران امضا شده بود و انگلستان نگران بود مبادا در مجلس شوراى ملى تصويب نشود. گزارش بى‏بى‏سى درباره اين ديدار سبب شد شاهرخ در تيرماه به اتهام خيانت از مقام خود بركنار شود. اما در آبان همان سال دوباره مقام خود را به دست آورد زيرا سپهبد رزم‏آرا، نخست وزير ايران، به اين نتيجه رسيده بود كه براى "تصويب قرارداد الحاقى نفت در مجلس به كمك آدم زيركى نياز دارد."
 

نخستين اقدام شاهرخ پس از بازگشت به كار، تعطيل پخش برنامه‏هاى بى‏بى‏سى و صداى آمريكا از فرستنده راديو تهران بود. اين تصميم پس از حمله صداى آمريكا به ايوان سادچيكف، سفير شوروى در ايران، گرفته شد. سفير شوروى در انعقاد قرارداد بازرگانى بين شوروى و دولت رزم‏آرا نقش مهمى ايفا كرده بود و اين قرارداد در ايران به عنوان ''پيام‏آور روابطى تازه و دوستانه‏تر بين دو كشور`` مورد ''تمجيد همگان‏`` قرار گرفته بود. صداى آمريكا طى تفسيرى درباره مذاكرات سادچيكف و قوام در سال 1325 كه به خروج نيروهاى شوروى از ايران و سركوب خونين چپگرايان فرقه دمكرات در ''جمهورى آذربايجان ايران‏`` منجر شد، از سفير شوروى به عنوان ''قصّاب آذربايجان‏`` ياد كرده بود.
 

در پاسخ به اعتراض سفارت انگلستان به قطع تقويت برنامه‏هاى بى‏بى‏سى - گرچه از اين برنامه‏ها ''در اين اواخر كسى شكايتى نكرده‏`` است - شاهرخ پاسخ داد اگر برنامه‏هاى صداى آمريكا را تقويت نكند اما با تقويت امواج بى‏بى‏سى كارى نداشته باشد، مخالفانش از فرصت استفاده مى‏كنند و او را ''جاسوس انگليس‏`` مى‏خوانند. و توضيح داد كه به دستور رزم‏آرا و شاه، نخستين و مهمترين وظيفه‏اش آن است كه افكار عمومى را به سوى پشتيبانى از قرارداد الحاقى نفت ببرد. او گفت به همين دليل نخستين تاكتيك او اين است كه از ميهن‏خواهان جبهه ملى هم ملى‏گراتر باشد``، شيوه‏اى كه به‏نظر سفارت انگلستان ''بسيار خطرناك است زيرا احساسات ملى‏گرايانه وقتى تحريك شود، دشوار بتوان آن را مهار كرد.``
 

چيزى نگذشت كه روشن شد ديدگاه سفارت انگلستان درست بوده است. در دى‏ماه 1329 قرارداد الحاقى از دستور كار مجلس كنار گذاشته شد و در اسفند همان سال رزم‏آرا ترور شد. در 24 اسفند لايحه ملى كردن صنعت نفت كه از سوى جبهه ملى ارائه شده بود با اكثريت آرا به تصويب مجلس رسيد و پنج روز بعد از تصويب مجلس سنا هم گذشت. در ارديبهشت سال بعد، لايحه‏اى نُه‏ماده‏اى براى اجراى ملى‏كردن صنعت نفت از تصويب مجلسين گذشت و دكتر مصدق، رهبر جبهه ملى، به نخست وزيرى رسيد.

 

  

جدال شنوندگان با بى‏بى‏سى
در فروردين 1330 سفارت انگلستان در واشنگتن از بى‏بى‏سى پرسيد آيا پيشنهاد مجلۀ اكونوميست در مورد لزوم ''كمك‏گرفتنِ شركت نفت ايران و انگليس از بخش خارجى بى‏بى‏سى‏`` را مورد توجه قرار داده است. به پيشنهاد اكونوميست، هدف اين بود كه براى ايرانيان شرح داده شود شركت مذكور چه كارهايى برايشان انجام مى‏دهد و عواقب ملى‏كردن چه خواهد بود. به نظر اكونوميست، ايرانيان اگر چنين اطلاعاتى در اختيارشان گذاشته نشود به آلت دست بى‏چون و چراى تبليغاتِ ملى‏گرايان و روسها تبديل مى‏شوند.
 

بى‏بى‏سى پاسخ داد كه به‏رغم ''بى‏عملى شگفت‏آور`` شركت نفت ايران و انگليس در ''عرصه تبليغات‏``، اين مؤسسه ''با توجه به جلسات توجيهى وزارت خارجه ... خط مشى‏هايى تدوين كرده است.`` بى‏بى‏سى قصد داشت ''براى اطلاع‏رسانى به شنوندگان ايرانى كه درباره نفت و شركت نفت پرسشهايى مى‏كنند نيرو بگذارد.`` به گفته بى‏بى‏سى، برنامه‏هاى مذكور نشان مى‏داد كه شركت نفت ايران و انگليس ''بهترين كارفرما`` در ايران است و ''بزرگترين خدمتش قيمت‏بخشيدن به مهمترين دارايى ملى ايران از طريق استخراج آن است و اين دارايى اگر در دل زمين مى‏ماند ارزشى نداشت.``
 

بى‏بى‏سى در سال 1327 از شنوندگان ايرانى 17 نامه دريافت كرد. در سال 1330، ''كارمندان دولت، دانشجويان، پزشكان، بازرگانان، كشاورزان و زمينداران‏`` بيش از 4500 نامه نوشتند. گوردون واترفيلد، رئيس بخش خاورى بى‏بى‏سى، مى‏گويد نامه‏ها ''بيش از تمام گزارشهاى مأموران اطلاعاتى كه به لندن مى‏رسيد تصويرى جامع از افكار عمومى ايرانيان‏`` به دست مى‏داد.  به گفته، واترفيلد، نامه‏ها چنان اهميتى داشت كه وزارت خارجه درخواست كرده بود ''به تك‏تك آنها (در صورت امكان با امضاى شخص وزير!) كتباً پاسخ داده شود.`` خود واترفيلد براى ديلى تلگراف، روزنامه بانفوذ و محافظه‏كار انگلستان، مقاله‏اى درباره اين نامه‏ها نوشت اما مقام مافوق او اجازه انتشار آن را نداد. در هيچ يك از نامه‏هايى كه در پيش‏نويس مقاله واترفيلد از آنها نقل شده حرفى به طرفدارى از انگلستان يا شركت نفت ايران و انگليس نيست.
 

يكى از شنوندگان در نامه‏اش اين پرسش را مطرح كرده كه ''انگليس چگونه مى‏تواند خود را مادر دمكراسى و پاسدار نظم و قانون بنامد و در عين حال همين چيزها را از ما دريغ كند؟`` شنونده ديگرى ابراز شگفتى كرده است ''چرا انگلستانى كه صنايع فولاد و زغال سنگ خودش را ملى كرده‏`` ملى‏كردن نفت ''يعنى دارايى ملت را توسط ايران غيرقانونى مى‏خواند.`` شنونده‏اى ديگر امتيازات نفتى انگلستان در ايران را فاقد اعتبار مى‏خواند، ''درست مانند قراردادى كه بين يك كودك و آدم بزرگسالى امضا شده باشد`` زيرا به نظر او حاكمان پيشين ايران ''به‏ويژه در معامله با انگليسيها، از نظر سياسى يك مشت بچه بودند.`` در نامه ديگرى آمده است ''انگليس چنانچه مايل بود، از چنان نفوذى برخوردار هست كه [ايران‏] را به كشورى مترقى تبديل كند و امكان بهره‏ورى از نفت توسط خود ايرانيان را فراهم آورد، نه آنكه حتى يك هزارم سودها نيز نصيب ايران نشود.`` واترفيلد در پيش‏نويس مقاله‏اش مى‏گويد ''براى اين پرسشها، پاسخهاى فراوانى وجود دارد كه در برنامه‏هاى فارسى‏مان ارائه كرديم اما شك دارم با شرايط روحى كنونى ايرانيان، بحثهاى منطقى چندان اثرى داشته باشد.``
 

كاركنان ايرانى شركت نفت ايران و انگليس از تبعيض شكايت داشتند و بسيارى از آنها مى‏گفتند در آلونك زندگى مى‏كنند. وزارت خارجه انگلستان پيشنهاد كرد كه بى‏بى‏سى بايد از شرايط زندگى كارگران ايرانىِ شركت خاويار ايران و روسيه در كنار درياى خزر گزارشى تهيه كند. به گفته وزارت خارجه انگلستان، ''كارگران مذكور در كلبه‏هاى گلى به سر مى‏برند، در حالى كه در آبادان و در ميدانهاى نفتى، كارگران در ساختمانهايى آجرى مجهز به دستشويى‏هاى چينى زندگى مى‏كنند. در كناره خزر فقط يك بيمارستان كوچك براى كارگران ساخته‏اند كه كافى نيست و حقوق ماهيگيران از حداقل حقوقى كه دولت ايران تعيين كرده نيز كمتر است.`` يكى از شنوندگان گلپايگانىِ بى‏بى‏سى در نامه‏اش مى‏نويسد: ''اگر انگليس در مورد نفت با ما رفتار درستى مى‏كرد، روسها نمى‏توانستند ذخاير طلاى ما را توقيف كنند و، همان طور كه انگليسيها نفت ما را به غارت مى‏برند، منابع ماهيگيرى ما را غارت كنند.``
 

در خرداد 1330 كه دولت دكتر مصدق آماده مى‏شد كنترل صنعت نفت ايران را به دست بگيرد و انگلستان نيز بار ديگر در حال اعزام نيروى نظامى به خليج فارس بود، وزارت خارجه به بى‏بى‏سى اطلاع داد كه وضعيت در ايران طى چند روز آينده هر آن ممكن است جدى شود و ما براى حفظ جان [اتباعمان‏] ناچار از اعزام چترباز شويم.`` در اين صورت، ''اين موضوع بسيار اهميت دارد كه علت اقداماتمان و مسائل مربوط را براى ايرانيان و ساير جهانيان شرح دهيم.`` وزارت خارجه از بى‏بى‏سى پرسيد آيا مى‏تواند ترتيبى بدهد كه نيم ساعت به برنامه فارسى‏اش براى ايران اضافه شود و ترجيحاً اين كار در برنامه بامدادى انجام گيرد.`` سفارت انگلستان در تهران هم درخواست كرد فوراً 15 دقيقه به مدت برنامه‏هاى فارسى اضافه شود. در آن هنگام روزى 45 دقيقه برنامه فارسى پخش مى‏شد و مانند برنامه اصلى بخش فارسى كه در حال حاضر در اوايل شامگاه پخش مى‏شود، از ساعت 16 و 15 دقيقه به وقت گرينيچ آغاز مى‏شد.
 

رئيس بخش خاورىِ بى‏بى‏سى اعلام كرد تنها كارى كه توان مالى انجامش را دارد اين است كه به ماشين‏نويس پاره‏وقت فارسى قرارداد تمام وقت پيشنهاد كند. اين ماشين‏نويس براى اعلان خبر، خبرخوانى و اجراى برنامه‏هاى ويژه نيز قرارداد الحاقى با بى‏بى‏سى امضا كرده بود و ''زير نظارت يكى از كاركنان ارشد ايرانى‏`` برخى از ترجمه‏ها را نيز انجام مى‏داد. با هزينه‏اى ''حدود هفته‏اى پنج پوند``، بى‏بى‏سى مى‏توانست يك برنامه خبرى 15 دقيقه‏اى به بخش فارسى اضافه كند كه طى مدت اضطرارىِ يك يا دو هفته در ساعت 10 به وقت گرينيچ‏ ـــ‌ بعد از ظهر در تهران ــــ پخش شود.
 

اما يك روز پس از پخش برنامه جديد، وزارت خارجه انگلستان طى نامه‏اى به سرلشكر سِر ايان جِيكوب، مدير كل بى‏بى‏سى، بالاترين مقام اين مؤسسه، اعلام كرد كه دولت ''بسيار مشتاق است‏`` مدت برنامه‏هاى فارسى افزايش يابد و شخص وزير خارجه، هربرت موريسون، ''خواستار تقويت‏`` آن است. اين دستور وزارتى با قولهاى مبهم وزارت خارجه در مورد تأمين هزينه افزايش بيشتر برنامه‏ها نيز همراه بود به اين شرط كه ''بى‏بى‏سى تضمين كند اين وجوه با زدن از موردى كه براى دولت اهميت اساسى دارد در جاى ديگرى خرج نشود``. يك هفته بعد، برنامه 15 دقيقه‏اىِ بامدادى آغاز شد. اما در شهريور همان سال، پس از آنكه انگلستان طرح اشغال نظامى ايران را كنار گذاشت، برنامه پانزده‏دقيقه‏اىِ بعد از ظهر قطع شد.

 

ادامه در صفحۀ 3 

Å

 

صفحۀ‌‌ اول    مقاله / گفتگو/ گفتار            فهرست مطالب   سرمقاله‌ها

 

دعوت از نظر شما

 

نقل مطالب اين سايت با ذكر ماخذ يا با لينك آزاد است.

 

X