در شهر سويل در اسپانيا اركستری هست به نام
ديوان غربیـ شرقی، با نوازندگانی جوان
از چند كشور خاورميانه ــــ اردن، اسرائيل، سوريه، فلسطين، لبنان، مصر و
اخيراً عراق. نام اركستر برگرفته از عنوان
كتاب اشعاری است كه گوته با الهام از حافظ سرود. اركستر
با تشويق و همت ادوارد سعيد، فلسطينی ِ مسيحی، كه خودش پيانو مینواخت
ابتدا در سال 1999 در شهر وايمار آلمان برپا شد. آن
را دانيل بارِنبويم رهبری میكند كه میتوان گفت سرشناسترين معلم موسيقی
دنياست. سه نوازندۀ ايرانیتبار هم در
اجراهای سالانۀ اركستر شركت دارند. سطح رقابت
در پذيرش البته بالاست اما در ايران آدم بااستعداد هم پيدا میشود.
چرا اركستر را برای اجرای برنامه به ايران دعوت نمیكنند؟ بهترين نوع
تبليغ آن است كه داوطلبانه و غيرمستقيم باشد. اجرای
مشترك اركستر سمفونيك تهران و يك اركستر مهمان متشكل از نوازندگان ممالك
دُور و بر موضوع روز میشود. بعد ناظران
خارجی به استقبال جوانان ايران، مثلاً از موسيقی باروك و آندلسی، توجه میكنند
و دنبال خردهگيری به جزئيات نمیروند. اين
میشود تبليغات مؤثر.
خواهند گفت نوازندگان ما مجاز نيستند كنار اتباع دولتهای نامطلوب بنشينند.
بسيار خوب.
اين
هم برای خودش مرامی است. اما بعد اركستر
صدواندی نفره و سمفونیپـمفونی ِ انقلاب به خارجه صادر میكنيم كه چه؟ اثر
هر اندازه قابل تحسين و كار نوازندگان هر قدر درخشان، تا هنرمندان، از هر
جنس و با هر نوع عقيده، اجازه نداشته باشند مانند اعضای اركستر ديوان
غربیـشرقی شانهبهشانه بنشينند و به نوازش ويولن بپردازند كسی چند
اتوبوس نوازندۀ ما را به اندازۀ نیلبكزن كنار پيادهرو هم تحويل نخواهد
گرفت.
باز در همان بهمنماه به آژانسهای مسافرتی دستور دادند تورهای تعطيلات
چندروزه به جنوب خليج فارس و ارمنستان را لغو كنند. جماعت
برای كنسرت خوانندههای ايرانی ِ ساكن اروپا و آمريكا در آن جاها بليت
خريده بودند و كسانی ميل نداشتند بگذارند زيادی به مرفهان بیدرد خوش
بگذرد. در دنيا اينها را دربارۀ ما میدانند.
و میدانند رؤيت نوازنده كلاً، و نوازندۀ
مؤنث ابداً و مطلقاً، در تلويزيون ايران مجاز نيست. چرا
خودمان را زحمت بدهيم و منـتر كنيم؟
تا هشتادنود سال پيش در همين تهرون كه كسانی برای يادهای خوبش غشوضعف میكنند
امثال درويش خان عبا به دوش میانداختند و سهتار را زير آن قايم
میكردند مبادا پسربچههای شرور در كوچه ساز ظريف را با سنگ خرد كنند.
به معاون دبيرستانمان گفتم در فهرست برنامۀ جشن سالانۀ مدرسه كلمۀ
اركستر را به اشتباه ”اركست“ تايپ كردهاند. با
عشقلاتی ِ هميشگی، و حالتی حقبهجانب برای پوشاندن جاخوردنش، گفت:
”اركست يعنی كل نوازندگان، اركستـِر [به كسر ِ ت]
يعنی تكتك اعضای آن.“
از خبر لغو برنامۀ اجرای موسيقی در تبريز به ياد درويش خان (كه سرانجام زير
يكی از معدود ماشينهای آن زمان تهران رفت)، و با ديدن اخبار صدور اركست
سمفونيك ايرانیـاسلامی به خارجه به ياد معاون مدرسه میافتم.
فصلنامۀ
سفر، شمارۀ
بيست و دوم، اسفند 88
|