صفحۀ‌‌ اول   كتاب ½ مقاله / گفتگو/ گفتار         فهرست مطالب ½ سرمقاله‌ها


 

بازگشت به فهرست یادداشت‌هاى  سفر

 

نه با كوك غلط

اواخر دهۀ 60 وقتی اركستر سمفونيك تهران در تالار وحدت به اجرای برنامه پرداخت برخی جرايد به ”نوازش ويولن“ با سرانگشت نوازندگان مؤنث سخت تاختند، خصوصاً كه ارتكاب اين عمل در حضور مقامهای‌ دولت صورت می‌گرفت.

چند سال پيش در دزفول در اعتراض به تأسيس هنرستان موسيقى در آن شهر طومار امضا كردند.  نگارنده در سرمقاله‌ای‌ پيشنهاد كرد تصميم دربارۀ‌ مناقشه را به شورای شهر بسپارند، به اين شرط كه همه بتوانند حرفشان را بزنند و در انتخاب نمايندگان شورا مشاركت كنند.  هر تصميمی‌ اكثريت با شيوه‌ای دموكراتيك بگيرد هم در خور احترام است و هم قابل تغيير.

بهمن امسال هنرمندانی آماده می‌شدند برای اجرای برنامۀ موسيقی ايرانی از تهران به تبريز بروند كه از آن شهر خبر رسيد مقامهايی محلی گفته‌اند چنين كاری ‌مقدور نيست: اركستر دو نوازندۀ مؤنث دارد و تأمين امنيت اركستر در سالنی بيست‌هزارنفری مسئله خواهد بود.  در واقع سليقۀ خودشان را با تهديد به اكثريت مردم و به مقامهای دولت مركزی تحميل می‌كردند.

در همان ماه اركستر سمفونيك تهران را برای ‌اجرای برنامه به اروپا فرستادند.  در داخل كشور در اين باره بسيار كم صحبت شد و انگار ترجيح دادند قضيه را درز بگيرند.  خبرهايی‌ كه از بيرون ‌رسيد دلگرم‌كننده نبود.  واكنشها در مطبوعات غرب به صدور يك اركستر كامل از تهران به اروپا دل‌آزار بود.  در مواردی منتقدان موسيقی طرز اجرا و سروصدای سِنجها و طبلها و خود اثر و غيره را بدجوری دست انداختند.  از همه بدتر، ايرانيهای مقيم آن طرفها را بانيان برنامه به بازی نگرفتند و به‌منظور پيشگيری راه ندادند.  بليتها مجانی بين برخی اهالی فرنگ كه اهل تظاهرات به نظر نمی‌رسند پخش شد و سالنها خالی ماند.

 

 

 

 

 

زمانی‌ مضمون كوك می‌كردند عربها وقتی‌ مثلاً فرودگاه می‌خواهند سفارش می‌دهند حاضر و آماده برايشان بياورند.  حالا آنها هم يكپا سازنده شده‌اند.  در عوض، ما اركستر و سمفونی يكجا صادر می‌كنيم.  به كسی گفتند انگور را بايد دانه‌دانه خورد، نه با خوشه.  گفت آن كه دانه‌دانه می‌خورند بادمجان است.  حالا شايد بتوان گفت آن كه با اتوبوس می‌برند و می‌آورند مديران متعهد است.  موسيقيدان و نوازنده دانه‌ای است.

اركستر ارسالی به خارجه نوازندۀ‌ زن هم داشت.  اما وقتی كسانی دوست ندارند نوازندۀ مؤنث به چشم بيايد (زيرا در سالن بيست‌هزارنفری‌ ِ شهر تبريز ــــــ به گفتۀ‌ يك مقام محلی، ”دارالمؤمنين“ ـــــ جماعت ممكن است جوش بياورند، روی سن بريزند و اوضاع ناجور شود)، انتظار داريم اركستر اعزامی‌ را، آن هم در سالگرد انقلاب اسلامی، در ناف خارجه تحويل بگيرند؟

راه كسب مقبوليت و داخل‌ميوه‌جات‌شدن اين نيست.  از ژاپن و چين سالهاست شماری نسبتاً بزرگ هنرجوی مستعد به بهترين مدرسه‌های موسيقی غرب می‌رود.  نتيجه را می‌بينيم: هر جا اركستر معتبری می‌نوازد نوازندگانی از آن كشورها شركت دارند.  پسر و دخترهای جوان بااستعداد را سالها سخت‌كوشی به حد تكنواز مهمترين اركسترهای نيويورك و لندن و برلن و پاريس و وين می‌رساند.  برخلاف آنچه ما عادت كرده‌ايم فكر ‌كنيم، فقط به ضرب پولِ و با فشار ديپلماتيك و تهديد سياسی نمی‌توان اين آدمها را اين همه سال در اين همه موقعيت حساس در برابر چشم اين همه شنونده و بيننده و منتقد سختگير نگه‌ داشت.

 

 

در شهر سويل در اسپانيا اركستری‌ هست به نام  ديوان غربی‌ـ شرقی، با نوازندگانی جوان از چند كشور خاورميانه ــــ اردن، ‌اسرائيل، سوريه، ‌فلسطين، لبنان، مصر و اخيراً عراق.  نام اركستر برگرفته از عنوان كتاب اشعاری‌ است كه گوته با الهام از حافظ سرود.  اركستر با تشويق و همت ادوارد سعيد، فلسطينی ِ مسيحی، كه خودش پيانو می‌نواخت ابتدا در سال 1999 در شهر وايمار آلمان برپا شد.  آن را دانيل بارِن‌بويم رهبری می‌كند كه می‌توان گفت سرشناس‌ترين معلم موسيقی دنياست.  سه نوازندۀ‌ ايرانی‌تبار هم در اجراهای سالانۀ اركستر شركت دارند. سطح رقابت در پذيرش البته بالاست اما در ايران آدم بااستعداد هم پيدا می‌‌شود.

 

چرا اركستر را برای اجرای‌ برنامه به ايران دعوت نمی‌كنند؟ بهترين نوع تبليغ آن ‌است كه داوطلبانه و غيرمستقيم باشد.  اجرای‌ مشترك اركستر سمفونيك تهران و يك اركستر مهمان متشكل از نوازندگان ممالك دُور و بر موضوع روز می‌شود.  بعد ناظران خارجی به استقبال جوانان ايران، مثلاً از موسيقی باروك و آندلسی، توجه می‌كنند و دنبال خرده‌گيری به جزئيات نمی‌روند.  اين می‌شود تبليغات مؤثر.

خواهند گفت نوازندگان ما مجاز نيستند كنار اتباع دولتهای نامطلوب بنشينند.  بسيار خوب.  اين هم برای خودش مرامی است.  اما بعد اركستر صدواندی نفره و سمفونی‌پـمفونی ِ انقلاب به خارجه صادر می‌كنيم كه چه؟ اثر هر اندازه قابل تحسين و كار نوازندگان هر قدر درخشان، تا هنرمندان، از هر جنس و با هر نوع عقيده، اجازه نداشته باشند مانند اعضای اركستر ديوان ‌غربی‌ـ‌شرقی شانه‌به‌شانه بنشينند و به نوازش ويولن بپردازند كسی‌ چند اتوبوس نوازندۀ ما را به اندازۀ نی‌لبك‌زن كنار پياده‌رو هم تحويل نخواهد گرفت.

باز در همان بهمن‌ماه به آژانسهای مسافرتی دستور دادند تورهای تعطيلات چندروزه به جنوب خليج فارس و ارمنستان را لغو كنند.  جماعت برای كنسرت خواننده‌های ايرانی ِ ساكن اروپا و آمريكا در آن ‌جاها بليت خريده بودند و كسانی ميل نداشتند بگذارند زيادی به‌ مرفهان بی‌‌درد خوش بگذرد.  در دنيا اينها را دربارۀ ما می‌دانند.  و می‌دانند رؤيت نوازنده كلاً، و نوازندۀ مؤنث ابداً و مطلقاً، در تلويزيون ايران مجاز نيست.  چرا خودمان را زحمت بدهيم و منـتر كنيم؟

تا هشتادنود سال پيش در همين تهرون كه كسانی برای يادهای خوبش غش‌وضعف می‌كنند امثال درويش خان عبا به دوش می‌انداختند و سه‌تار را زير آن قايم می‌كردند مبادا پسربچه‌های‌ شرور در كوچه‌ ساز ظريف را با سنگ خرد كنند.

به معاون دبيرستان‌مان گفتم در فهرست برنامۀ‌ جشن سالانۀ ‌مدرسه كلمۀ‌ اركستر را به اشتباه ”اركست“ تايپ كرده‌اند.  با عشق‌لاتی ِ هميشگی، و حالتی حق‌به‌جانب برای پوشاندن جاخوردنش،‌ گفت: ”اركست يعنی كل نوازندگان، اركستـِر [به كسر ِ ت] يعنی تك‌تك اعضای آن.“

از خبر لغو برنامۀ اجرای موسيقی در تبريز به ياد درويش خان (كه سرانجام زير يكی ‌از معدود ماشينهای آن زمان تهران رفت)‌،‌ و با ديدن اخبار صدور اركست سمفونيك ايرانی‌ـ‌اسلامی به خارجه به ياد معاون مدرسه می‌افتم.

 

فصلنامۀ ‌ سفر، شمارۀ بيست و دوم، اسفند 88

 

 

 

دعوت از نظر شما

 

 

 

نقل مطالب این سایت با ذكر ماخذ یا با لینك آزاد است.

X